--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Monday, October 04, 2004


روشنگري غرب و ما
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سام الدين ضيائي

پيدايش علوم جديد از نخستين عوامل پيشرفت در غرب و ظهور پروتستانتيسم در برابر روحانيت مسيحى و مرجعيت کليسا بود. رشد علوم تجربي در برابر فلسفه و کلام و تعدد منابع معرفت به گزاف گويي کشيشان واپسگرا مهار زد و در برابر استبداد کليسايى ايستاد. ويران شدن ديکتاتوري کليسا به ويراني استبداد سلطنتي انجاميد و با ورود عقلانيت ديگر اين شخصيت ها نبودند که آخرين حرف را مي زدند.

راسيوناليسم به معناي جانشيني عقلانيت و به قول ماکس وبر افسون زدايي از جهان(۱) در غرب باعث شد تا توجه انسان ها به قوانين علمي معطوف شود و از بسيارى از خرافات چشم بپوشند، واجد توسعه شوند و اخلاق متناسب با توسعه جديد پديد آورند. انديويدواليسم(۲) به معناي فردگرايي و پيدايش فرد انساني به مثابه يک اصل و ارزش، خودمختاري و استقلال وي را اعلام کرد و با گلوباليسم(۳) به معني جهان شمولي شدن امور و فراگير شدن مدل هاي مدرنيته در برابر سنت ، مدرنيسم قوام يافت.

هر چند تمدن غرب در بهره برداري از علوم تجربي به ظاهر از دين دور شد ، اما با يک چرخش معطوف به عقلانيت ارزشي ـ آن گاه که عقلانيت ابزاري نياز به معني را گسترش داده بود(۴) ـ موجب بيداري احساس و مطالبات مذهبى شد و اين چنين است که غربيان در پي بحران ايمان بر آن شدند تا با اقبال به کثرت گرايي(۵) از دنياي سياه و سفيد ديدن ها عبور کنند. آنان به درستي پى برده اند که تنها در پس بلوراليسم است که مي توان جايگاه دين را در مدرنيته بازانديشي و تامل کرد و به خويشتن ديني خويش بازگشت.

نمي توان از جامعه اي که غرق در فساد است به تکنولوژي و قانون رسيد. هرچند گفته‌اند غفلت از خدا و بي اعتنايي به دين اجازه نمي دهد مناسبات انساني از ارزش هاي آرماني برخوردار باشند، اما آن چه به وقوع پيوسته آن است که در غرب آدميان با همه انحرافشان از شئون مذهبي ما، واجد قانون و اخلاق، علم، تکنيک، دموکراسى، آبادي و آسايش و آزادي نسبى‌اند. و ما با تمام ايمان و مسلمانى‌مان، گرفتار بي مهري زمانه‌ايم! اينجاست که بايد ديد اگر مسلمين از آبادي جدا افتاده اند و از آزادي بي بهره مانده اند و کافران به رشد و رفاه رسيده و قرين اخلاق و آزادي اند، اگر کافران مدافع دموکراسي شده اند و ما در تمرينش مانده ايم ، کدام کفر و کدام ايمان موجب آنها بوده اند؟

بي شک راه حل نسخه برداري صرف از تجربه غرب ناروا است اما اگر رفتار و اخلاق شايع ميان جامعه استبداد زده دينى خود را ـ بدون مجامله و مسامحه ـ مورد نقد قرار دهيم و با اخلاق ديگران در اين باب مقايسه کنيم، نکات آموزنده اي را درخواهيم يافت و آنگاه باور خواهيم کرد که هيچ چيز را نبايد بي حجت برگرفت، چنان که هيچ چيز را نمي توان بي حجت وانهاد!(۶)

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقى:
(۱):Demystification
(۲):Individualism
(۳):Globalism
(۴):وبر معتقد است که در درون مدرنيته ميان دو نوع عقلانيت تشنج و ستيز وجود دارد. يکي عقلانيت ابزاري مبتني بر علوم و ديگري عقلانيت ارزشي که خاص دين است.
(۵):Pluralism
(۶):در برابر غرب مهاجم (مقصودم فرهنگ و تمدن است) نه بايد چشم ها را بست و نه بايد به آن خيره ماند، بلکه بايد ديد و درست ديد. مجموعه آثار دکتر علي شريعتي ۲،ص۱۲۲

 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى