بازی انتخابات،فریب بزرگ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سام الدين ضيائى
میرحسین موسوی به هر دلیل زیر بار نامزدی انتخابات نرفت. هاشمی رفسنجانی که خدا می داند چه نقشه ای در سر می پروراند؛ منتظر حس تکلیف است. هم زمان بخشی از جریان اقتدارگرا به ظاهر از نامزدی هاشمی نگران است و بخشی از به اصطلاح اصلاحطلبان خواستار حضور او. آغاز بازی مرموز نامزدی رفسنجانی خبر از جدیترشدن ریاست جمهوری مکررش دارد و این در حالی است که برخی از کارگزاران قدیمیاش این شائبه را ایجاد می کنند که او تنها و بهترین گزینه در دقایق پایانی است.
به نظر می رسد آن چه پیشنهاد دهندگان نامزدی اکبر هاشمی در اواخر دوران سازندگی نیز فراموش کرده بودند، عدم توجه به نفوذ روشنگری در جامعه است. یعنی توجه نکردن به قشری که منشاء حرکت خود را در عکسالعملهای ملی و روانشناختی مردم جست و جو کرد و تمام مخالفتها را بر علیه تجدد بیریشه و افراطی عصر به اصطلاح سازندگی به کار گرفت.
تکنوکراتهای کارگزار هرگز در نیافتند که عدم توجه به توصیههای این جریان هرگز به نوسازی و حرکت به سوی تمدن پایدار ختم نمیشود و نتیجهای جز نفاق ملی و زیان مالی مکرر نخواهد داشت و از آن جهت که تفکر غالب پدرسالارانه، امور زیربنایی جامعه را بی اهمیت تلقی کرد و اقتصاد را تنها در اعمال اقتصادی پنداشت، در نتیجه چنین برداشتی ، اقدامات عمرانی فاقد ریشه فرهنگی به جایی ختم شد که تمام خصوصیات انسانی نیز حالت کمی به خود گرفت و همه سنتهای دموکراتیک و میراث سیاسی و یادگارهای ملی نسلهای گذشته ـ و حتی بخشهای مهمی از قانون اساسی و مدنی ـ کنار گذاشته شد.
این تفکر کارگزاران که برخی از قوانین دست و پاگیر و بی اهمیتاند به پاگیری مجدد فرضیه فرسوده سیاسی اقتدار تام منتهی شد. این جاه طلبیها با تحسین و تملق همین آقایان و این ادعا که برنامه های سازندگی چنان معجزهآسا در حال اجراست که هر لحظه به دروازه های تمدن بزرگی که شاه به آن نرسید نزدیک می شویم و بیهمتا بودن این وضعیت از زمان مادها تا کنون و ... به توهم بیش از حد هاشمی رفسنجانی در مورد مقبولیت دولت انجامید. یاد آور میشود پروژه امنیتی ـ اطلاعاتی بخش مخوفتر جریان انحصارگرا در همین دوران پا گرفت و تثبیت شد و به بیانی مسئولیت همه فجایعی که قبل و بعد از قتلهای زنجیرهای به بار آمد بعد از رهبری متوجه شخص رفسنجانی و کارگزاران نیز هست.
همچنین آقایان کارگزار فراموش نکنند که بر اثر خلاء فکری و خفقان سیاسی دوران غیر سیاسی سازندگی هاشمی بهرمانی و رخداد فجایع تاریکخانه ای اشباح بود که خاتمی اردکانی توانست به اتکا به تئوری «از توسعه سیاسی تا جامعه مدنی» اقبال عمومی را به خود جلب کند.هرچد هرگز نتوانست«جامعه مدنی» را برای مردم به ارمغان آورد چنان که هاشمی «تمدن بزرگ» را.
هاشمی رفسنجانی نخستین بار با استحاله نخست وزیری در ریاست جمهوری نامزد شد. این بار که به نظر می رسد جمهوری اسلامی ایران ظرفیت دموکراسی را به طور کلی از دست داده است، آقایان میتوانند که با تغییر بیاساس دوباره قانوناساسی ریاست جمهوری را هم با رهبری بیامیزند و «نظام مطلقه فقیه» را جامعیت بخشند تا استحمار مکرر ملت مظلوم نیز با بازیهایی مانند انتخابات رئیسان بیجمهور تا ابدالاباد بایان یابد!