--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Tuesday, July 15, 2003

با اشكي كه در چشم دارم، رقص غمگين انگشتانم را بر صفحه كليد نگاه مي كنم و دستانم از ثبت سريع هجوم كلمات قاصرند. خبرهاي اين روزها چيزهاي تازه اي نيست. ظلم، عهد شكني، گناه، خيانت، شكستن قلم و قتل. كما اين كه گريه ي من نيز از دير باز جريان دارد.
نامه ي عبدي خود جا دارد كه ساعت ها در مورد آن صحبت كنيم. عبدي عزيز نكات مبهم زيادي را روشن كرد. البته راستش فكر مي كنم اين نكات براي كم تر كسي تازگي داشت. چه كسي از قصاب مطبوعات انتظاري بيش از اين دارد و كيست كه نداند انسان هاي مخلص زيادي در خدمت عمله ي ظلم به كسب روزي حلال مشغولند. اين ها هيچ يك تازگي ندارد. انگار عين همين خبر ها را از زندان محمد رضا و رضا پهلوي و قاجاريه تا ساسانيان و هخامنشيان نشنيده ايم. اخبار اين روزها 2500 سال است كه تكرار مي شود. انگار نمي دانيم كه هر يك از اين ديكتاتورها و عمله ي آن ها در محيط خانوادگي شان و با دوستانشان چه قدر مهربانند و چه قدر به سوگلي هايشان و هر آن كس كه به آنان حال دهد لطف دارند. اشكال اين جاست كه اينان ايران را با حرم سراي خود عوضي گرفته اند و انتظار دارند كه همه تعظيم و تكريمشان كنند و از هر كس خوششان آمد به او بگويند بخواب تا كارشان را بكنند.
من قصد ندارم بيش از اين به توصيف رفتاري كه 2500 سال است در اين مملكت تكرار مي شود بپردازم. چيزي به نظرم آمد كه راستش تنم را بدجوري لرزاند.
ما از اينان انتظار داريم از تاريخ درس عبرت بگيرند. پس يك لحظه نشستم و فكر كردم تا از اين نامه ي عبدي عزيز درس بگيرم. وقتي كه تمام آخر شب اين نامه را مي خواندم پشتم از رفتار سخيفانه ي آقاي قصاب مطبوعات مي لرزيد ولي خوب كه فكر كردم ديدم اين رفتار تا به حال از خود من كم سر نزده است. به عنوان يك مثال ساده رفتار من با فرزندانم دست كمي از رفتار قاضي مرتضوي با قربانيانش ندارد. رفتاري پر از خشم، ريا، دروغ، فريب، تهديد، ارعاب و خشونت كه با كودكاني بي پناه كه جز چشيدن طعم شيرين زندگي هيچ خواسته اي ديگر ندارند. البته اين كودكان گاهي وقت ها نمي فهمند كه چه چيز خوب است و چه چيز بد و البته قاضي مرتضوي ها هم همه در مورد قربانيانشان چنين فكر ميكنند. آن وقت قيافه ي من چه قدر شبيه اين قاضي خندان مي شود. آن وقت من ديگر نمي دانم به حال خودم بايد بگريم يا به حال عبدي و كودكانم و يا به حال قاضي مرتضوي كه چه قدر به او احساس نزديكي مي كنم. من و قاضي هر دو دست پرورده هاي نظام ديكتاتور دوست ديكتاتور پرست اين فرهنگ پدرسالار چند هزار ساله هستيم كه با رفتارمان تداوم اين فرهنگ را ممكن مي كنيم. مگر نه اين است كه من همين الان در دامان خودم دارم قاضي مرتضوي يا يك كثافت ديگر مثل او يا خودم را پرورش مي دهم. البته نمي خواهم آقاي قاضي را تبرئه كنم كه او خود در اين بين نقشي اساسي داشته است ولي اگر نبود چنين فرهنگي و چنين سيستمي، چنين خائنيني هم مجال ابراز وجود و تخليه ي عقده هاي خود را پيدا نمي كردند.
حالا ديگر اشك هم بر چشمانم خشكيده است و مزه ي تلخي در دهانم باقي مانده است. باشد كه از امروز رفتار ديگري با كودكانم داشته باشم. باشد كه فكر كنم آنان هم انسانند و شخصيتي دارند. باشد كه وقتي در خواست غير معقولي از من دارند نه با فريادي كه با ملاطفت با آنان به گفت و گو بنشينم و در نهايت هم همان طور كه با همكارم برخورد مي كنم با آنان برخورد كنم. باشد كه عصبانيت خيابان و محل كار را بر سر ايشان چون آوار خراب نكنم و چهره هاي هاج و واج و معصومشان را در برابر خود نبينم كه با نگاهي پرسشگر از گناه خود مي پرسند و پاسخي در خور نمي يابند. باشد كه ديگر قاضي مرتضوي نباشم و قاضي مرتضوي پرورش ندهم. باشد كه روزي به جاي اشكي كه باز از چشمانم سرازير است لبخندي بر لبان من و فرزندانم نشته باشد.
در حاشيه: واضح است كه آقاي قاضي سمبلي از يك طيف است و منظور ما فقط شخص ايشان نيست. اين طيف عده ي زيادي از افراد اين جامعه از عمامه دار و مكلا و به خصوص آناني كه بر مسند قدرت و يا قضا تكيه زده اند را مي پوشاند.

 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى