مردان تاريخ معاصر
-----------------------
نوشته: خليل آذرکوب
سخن از حسين مکی رفت. آنچنان که در نوشته های پيش گفته آمد تاريخ نه آنچنان که ما در واهه های آواره زمان درباره شخصيت ها قضاوت می کنيم آنان را چهره پردازی می کند. به عبارت ديگر چه بسيار مردمان که در زمانه خود به دشمنی گريبان از يکديگر می دريدند ولی در گذر تاريخ که از کالبد آنان جز غبار باقی نماند تاريخ آنان را در کنار هم و چه بسا هر دو را به نيکى و يا پليدى بشناساند. نمونه ها فراوانند. از حماسه های مذهبی که بگذريم که تاريخ در آنها به احتياط عمل می کند می توان از نمايشنامه دلکش شکسپير يعنی جوليوس سزار نام برد. با غوطه خوردن در اين اثر شگرف شما می مانيد که عاقبت بروتوس قهرمان است يا سزار. به کداميک اجحاف شده و چه کسی ستم کرده است. تاريخ دل بزرگی دارد و از بسياری خطاهای سهو در می گذرد. موقعيت افراد را درک می کند و دوری و پرسپکتيو تاريخى درشتها را درشت و ريزها را ريزتر می کند آنچه که می ماند اخلاص و صداقتی بوده که در کارکرد مردمان موج ميزده است.
تاريخ معاصر ايران زمين نيز مشحون از چنين تزاحماتی است که رفته رفته از پليدى افراد کاسته می شود و رنگی واقعبينانه می گيرد. نمونه بارزش شاه سابق ايران است. اگرچه کاهش بدنامی ايشان تا حدی متاثر از سياهکاری جانشينان بوده است ولی من آنرا به بعد تاريخى بيشتر نسبت می دهم. آنچنان دور شده ايم که بدون تعصب و حقد وکينه به سيمای افراد بنگريم. در مورد حسين مکی نيز همين حکم را می توان راند.
حق تجديد نظر و تغيير عقيده و منش برای هر انسانی محفوظ است حتی اگر او سرباز فداکار وطن باشد! اما نکته نابخشودنی از ديدگاه تاريخ بدکاری و عدم صداقت و ريا کاری است. در جريان نهضت ملی بازيگران بسياری نقشها بازی کردند. از آقای کاشانی (که به اعتقاد من در مورد ايشان نیز تاريخ حکم مثبت تری از آنچه که ما گمان می بريم صادر خواهد کرد) گرفته تا خليل ملکی که وجدان بيدار جنبش راستين چپ ايران است و فداييان اسلام و شخص مظفر بقايى.
در ميان همه اين شخصيتها حکم تاريخ در مورد مظفر بقايى حکم سختی خواهد بود. اگرچه آقای نوری زاده تلاش فراوان کرد تا ايشان را تطهير کند وليکن شخصيت هوشمند ولی شديدا غير اخلاقی ايشان موجد بسياری از مشکلات منجر به فروپاشی نهضت ملی بود.
متاسفانه بسيارند بازيگرانی که در تاريخ معاصر نه به سيستم اعتقادی او که به منش سياسی او تاسی کرده اند. يکى از نشانه های چنين شخصيتى غير قابل پيش بينى بودن است که دقيقا به دليل عدم ثبات و پايبندی و عدم صداقت است. نشانه های چنين منش مذبذبی در سردار سازندگی و ياران ايشان بيش از سايرين ديده ميشود. با اطلاعات اندک من از حسين مکی چنين تذبذبی ديده نشد. به هر صورت ايشان حق داشت که حتی با رهبری مصدق هم به مخالفت برخيزد که البته در اين کار کوتاهی نکرد.