آخرين پيام
- - - - - - -
پ.صائبى
اين روز ها سى امين سالگرد درگذشت پابلو نرودا شاعر بزرگ آزاديخواه و مبارز و همرزم سالوادور آلنده است.
نرودا برنده جايزه نوبل ادبيات در سال ۱۹۷۱ تنها ۱۲ روز بعد از کودتا دوام آورد و با شنيدن خبر پيروزى کودتاچيان و شهادت آلنده در حاليکه در بستر بيمارى بود، حالش رو به وخامت نهاد و دق کرد.
قطعه اى از اين شاعر بزرگ از کتاب « يادها و يادبود ها» و به دنبال آن بخش هايى از آخرين پيام سالوادور آلنده از فرستنده راديويى کاخ لاموندا در آخرين لحظات محاصره و در ميان آتش و خون آمده است:
«اى آمريکاى شمالى!
آنچه ما در تو مى ستاييم، سيماى صلح آميز تست
نه آن چهره زير نقاب تو!
سيماى جنگ طلب تو ،زيبا نيست.
آمريکاى شمالى! تو زيبا و فراخى
از آمريکاى بر خاسته از ناشناخته ها،
آنچه که در تو مى ستاييم ما، آرامش کند و سکون تست.
* * *
ما دوستدار آن مردانيم از تو -
با دست هاى سرخگون، از خاک اخرايى «اورگون»
و آن فرزندان زنگى ات ، که با خود موسيقى بلاد پيلان را به ارمغان آورده اند
ما به شهر هاى تو عشق مى ورزيم و به گوهر وجودى ات
به روشنايى ات، به ماشين تو و انرژى سرشارت
و به شهد و نوش کندوها و سيماى شهرک هايت،
به آن پسرک روستا زاده، چالاک، بر تراکتورش و جو دوسر ، يادگار جفرسون
و آن گردونه پرهياهو که درياى زمين هايت را درمى نوردد
و به آن دود کارخانه ها و گرماى بوسه ها و صد ها ديگر. . .
آنچه که ما در تو ميستاييم، عرق و خون کارگرى توست
و آن دست هاى بى ادعاى پينه بسته ات . . . »
بخش هايى از آخرين پيام آلنده:
«هموطنان! بى گمان اين آخرين بارى خواهد بود که با شما سخن ميگويم. نيروى هوايى شيلى برج هاى فرستنده را بمباران کرده است. من از اينجا آنهايى را که در برابر ملت به دروغ سوگند وفادارى خورده اند محکوم ميکنم. . . در برابر چنين حقايق تلخى ،تنها يک چيز ميتوانم به شما زحمتکشان شيلى بگويم و آن اينکه من تسليم نخواهم شد. در برابر تصميمى تاريخى در اين تنگنا ، بخاطر وفادارى به مردم، زندگى خودم را فدا ميکنم و با اطمينان به شما ميگويم بذرى که بدينسان در وجدانهاى شريف هزاران شيليايى کاشته شده است هيچگاه از به بار نشستن باز نخواهد ايستاد. . .
بدون ترديد صداى فرستنده راديويى ما در شرف خاموشى است و طنين خسته صداى من به گوش شما نخواهد رسيد. اين اهميتى ندارد. چه شما صداى مرا پى خواهيد گرفت. من هميشه با شما خواهم بود . دست کم در شما خاطره انسانى شرافتمند و صديق را که به همبستگى زحمتکشان وفادار بود بر جاى خواهم نهاد. . .
آين آخرين حرفهاى من است. بى ترديد فدا شدن من بيهوده نخواهد بود. اطمينان دارم که اين، دست کم درسى اخلاقى خواهد بود که خيانت،جبن و جنايت را محکوم خواهد کرد.» [آخر پيام]