--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Saturday, October 11, 2003


آقاي امام زمان
سلام
ـــــــــــــــــــ
بهاره اميدي

آقاي امام زمان
سلام
اميدوارم حالتان خوب باشد و در سلامتي كامل به سر ببريد. غرض از مزاحمت فقط سلامي بود و بس. البته بهانه هم مي‏تواند تولد شما باشد. حالا چه فرقي مي‏كند كه كدام روز سال باشد. شايد خوب نباشد كه همين اول نامه صحبت را به جاهاي عجيب و غريب برسانيم ولي از شما چه پنهان اين نامه را ديگراني هم دارند مي‎خوانند و اين از عجايب عصر ماست كه آدم براي كسي نامه بنويسد كه نداند آدرسش كجاست و با فشار دگمه‏اي آن را براي همه بفرستد بي‎آن‎كه از سر جايش بلند شود. راستش بعضي از دوستان من معتقدند شما يك موجود موهوم هستيد، برخي ديگر مي‎گويند كه از كجا معلوم كه شما فرزند امام حسن عسكري باشيد و برخي ديگر مي‏گويند كه شما هنوز به دنيا نيامده‏ايد. برخي هم كه به روايت آفتاب پشت ابر معتقدند مي‏گويند كه اگر فيوضات شما را درك نمي‎كنيم مال دل سياهمان است كه حجاب روي سپيد شما گشته است. من به خودم كه نگاه مي‎كنم مي‏بينم كه در مورد دلم ديگران راست مي‏گويند. يعني از اين چاه بعيد است خورشيدي بيرون بيايد. وقتي هم كه فكر مي كنم شما ممكن است هنوز به دنيا نيامده باشيد، مي‏بينم اين احتمالي نيست كه بشود با اطمينان آن را رد كرد. از طرف ديگر كساني هم كه در موهوم بودن شما سخن مي‏رانند را نمي‏توانم به وجودتان قانع كنم. آخرش كه با خود فكر مي‏كنم مي‏بينم خيلي هم فرقي نمي‏كند. من بنا به اعتقاد به آن چه از گذشتگان به ما رسيده است در مورد شما تصوراتي دارم كه فعلا در مورد آن‏ها به درجه‏ي شهود هم نرسيده‎ام. پس حالا شما اگر فرزند اين عزيز نبوديد و به جايش از رحم ديگري متولد شده باشيد يا اصلا قرار است متولد شويد چه فرقي مي‏كند؟ به قول دوستي اگر يك عمر قربان زلف سياه يار رفتيم و آخرش يار از در آمد موطلايي چه؟ يا حتي اگر يار مو نداشت چه؟ مگر فرقي هم مي‏كند؟ مگر آن كه عاشق خوبي است برايش اين چيزها اهميتي دارد. ما فكر مي‏كنيم شما مي‏آييد و همه چيز خوب مي‏شود. البته گفته‏اند قضيه به همين راحتي هم نيست ولي نگفته‏اند كه چه سيستمي جاي‏گزين سيستم‏هاي فعلي خواهد شد. فقط گفته‏اند سيستمش خوب است. پس باسم‏الله، من كه همين ماجرا را كافي مي‏دانم كه قربان صدقه‏ي شما بروم. و اما آنان كه از موهوم بودن شما سخن مي‏گويند هم ممكن است حق داشته باشند. ولي وقتي تمام فرهنگ‏ها و مذاهب جهان – به جز فرهنگ آلماني كه براي پايان دنيا پيروزي سياهي بر سپيدي را پيش‏بيني مي‏كند- انتظار شكست نهايي دون‏مايگان و سفلگان را مي‏كشند و وعده آن را داده اند، فكر نمي‏كنم كه آن خدايي كه ما نصفه نيمه مي‏شناسيم نسبت به آرزوي اين همه آدم بي‏خيال باشد. اگر اين همه بي‏خيالي در اين خدا پيدا شود، ديگر اين خدا، آن حقي نيست كه شب‎ها از پس دل‏تنگي و سرشكستگي سرمان را بر زانوانش مي‏گذاريم و نوازشمان مي‏كند. آني هم كه بر اين جمله مي‏خندد، بگذار حسي را كه ته قلب خود دارد پنهان كند. اما خودش به‏تر مي‏داند اين جور وقت‎ها با كه سخن مي‏گويد.
راستي بگذاريد رازي را برايتان بگويم. از اين كه با شما اين طور حرف مي‏زنم يك كمي احساس ترس مي‏كنم. مي‏دانيد اين روزها عدهاي پيدا شده‏اند كه اگر ببينند كسي چون من با شما اين‎گونه سخن مي‏گويد انگ كفر و بي‏ديني و توهين و هزار تا چيز ديگر را بهش مي‏چسبانند. مي‏دانيد هيچ سردبيري نيست كه راضي بشود كه اين نامه را در روزنامه‏اش چاپ كند. من هم اگر مطمئن نبودم كه شما اينترنت هم كار مي‎كنيد اصلا اين نامه را نمي‏نوشتم. آدرستان را كه ندارم و اين عرايض را در هيچ كتابي هم نمي‏شد چاپ كنم تا به دستتان برسد و بخوانيد. اين هم كه گفتم مي‏ترسم مال اين است كه بالاخره ممكن است همين جا هم بهم گير بدهند و آن‎وقت به خاطر توهين به‏چيزي كه دوستش مي‏دارم محاكمه شوم. جالب است نه؟ اين روزها خيلي حرف‎ها را نمي‏شود گفت. چون پاسخش به جاي استدلال مشت است. به ما گفته‎اند وقتي بياييد آدم‏ها آزاد مي‏شوند. يعني آن‎وقت با اين همه خيل بي‏كاراني از ادارات و نهادهاي مهم كه به كار ارشاد و سانسور و پر كردن دهان‏هاي حق‎گو از سرب مشغولند چه مي‏كنيد؟
يك سؤال هم دارم. اين روزها كساني هستند كه هر چند خودشان ادعاي نيابت شما را ندارند ولي به كساني كه آن‎ها را نايب شما مي‏خوانند و امام امام مي‏كنند هيچ نمي‏گويند و لابد سكوت را علامت رضا مي‏پندارند. آيا اين سخن از شما نيست ( نقل به مضمون) كه از طريق چهارمين و آخرين نايبتان براي مردم فرستاديد كه اگر پس از اين كسي ادعاي نيابت مرا كرد دروغ مي‏گويد؟ البته ممكن است شما اين را نگفته باشيد و آن كتاب‎هايي كه اين سخن در آن‏ها آمده است اشتباه باشد. ولي در اين صورت همان متوني كه اثبات وجود شما در آن آمده است بي‏اعتبار مي‏شود! ممكن است بفرماييد ما با اين نواب فرضي شما چه كنيم؟! از خدا كه پنهان نيست از شما چه پنهان اين‎ها براي خودشان تقدسي را متصورند و چاپلوسي‏هايي انتظار دارند كه نگو. لطفا تكليف ما را با اين حضرات روشن بفرماييد.
راستي وقتي شما بياييد آيا چسبانيدن قاب‏عكس بزرگ شما در بالاي سرمان در تمام ادارات دولتي اجباري هست يا نه و اگر هست آيا بايد بالاي عكس حضرات نواب فرضيتان نصب شود يا پايين آن؟
يك سري حرف‏هاي خصوصي هم دارم كه به دليل عمومي بودن اين نامه نمي‏توانم بگويم. اگر امكان دارد بزرگواري بفرماييد و يك جوري راهي را براي ما باز كنيد تا شما را زيارت كنيم. آقا به خدا دلمان خيلي پر است.

ارادتمند و منتظر هميشگي شما
بهاره


 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى