--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Friday, November 28, 2003


عشق تو داغونم كرد
ــــــــــــــــــــــــــــــ
بهاره اميدي

آي آدم‎ها، آي دوست‎هاي قديم كه ديگر در زير اين گنبد كبود سياه رنگ نيستيد و به جايي پرواز كرده‎ايد كه آسمان رنگش آبي است، آي هم‎اتاقي قديم، هم‏كلاسي، رفيق، سلام.
نمي‏دانم بين نام فرنگيس كه عشق تو داغونم كرد و نام شمايان كه حالا از قيافه‎ي ماهتان فقط طرحي مبهم در ذهنم مانده است چه ربطي بود كه وقت ناله‎كردن اسپيكر كامپيوترم كه آسمون بارون مي‏باره و آخ كه ديگه فرنگيس دلم برايتان پر كشيد و انگشت به كي‏برد بردم. يعني آيا اين واقعيت دارد كه عشق شمايان مرا داغون كرد؟ من كه خودم باورم نمي‏شود اين‎چنين باشد ولي به يك چيز يقين دارم و آن داغون شدن خودم است. به هر حال الان برخي از شما را سال‎هاست نديده‎ام و برخي ديگر را بد جوري فراموش كرده‏ام. در لاك خود فرو رفته‏ام، آن گونه كه مرده‏اي در كفن خود و در هواي سرد و فضاي يخ‏زده‎ي اطراف خودم ماتم برده است. فصل ناله و نفرين را مدتي پيش به پايان برده‏ام و فصل دلهره‎ي انتظار را آغاز كرده‎ام. بگذريم. داشتم با خودم فكر مي‏كردم كه دفعه‎ي بعد كه ......بيايد احتمالا پسرش را همراهش مي‏آورد. او كه دوستش خواهم داشت، آن گونه كه خاله‏اي. پسري با موهاي سياه و خوشگل مثل مامان و باباش. او را دوست خواهم داشت مثل فرزندان خودم و آنان براي هم دوستاني خواهند شد كه حرف هم را نمي‏فهمند. البته فكر مي‎كنم او حتما به فرزندش فارسي را ياد مي‏دهد. پس آنان حرف هم را مي‏فهمند ولي نه آن گونه كه ما. او نيز ايران را منهاي كثيفي‎هايش دوست خواهد داشت و در مدرسه شايد ايراني‏بودنش را كتمان كند. حق هم دارد. اين ايراني‏اي كه امروز دنيا مي‏شناسد جز كتمان هيچ راهي براي حواريون باقي نمي‏گذارد. آي پسر، تو سرزمين مادري‎ات را سه بار پيش از سپيده‎دم انكار مي‎كني. مي‏دانم كه در دل به او ارادت مي‏ورزي. اشكالي هم ندارد اگر موهايت را بور كني.
حالا درد من هم ديگر سرزمين مادري نيست كه اين سرزمين ما را تمام كرده است. من درد عشقي را دارم كه از دست داده‎ام. دلي كه عاشق نباشد مرده است. دل من مرده است و اين بدترين ظلمي بود كه سرزمين مادري در حق من مي‏توانست كرد. بزرگ‏ترين مشكل سرزمين مادري اين است كه عشق را كه خود بايد گياهي باشد كه بر تو بپيچد مي‏خشكاند. سرزمين عشق‎هاي مرده. عشق‎هاي پوسيده. عشق‎هاي متعفن. آي شمايان كه زير آسماني آبي‏تر مي‏زي‏ايد، آيا عشق آن جا هم مرده است؟


 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى