« آخر بازى »
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
پ.صائبى
هنوز در شوک دستگيرى صدام با آن وضع نکبت بار به سر ميبريم . ليکن آقاى هاشمى شاهرودى اين جو سنگين را تا حدى با مزاح خودشان تلطيف کردند! پيشنهاد محاکمه صدام در دادگاه هاى عدل[!] جمهورى اسلامى انصافا لطيفه مضحکى بود. (تصور کنيد صدام را جلوى قاضى مرتضوى با لباس خاکسترى راه راه ترازو دار!) شايد الهاشمى العراقى خواسته اند خودشان را در شادى هموطنانشان شريک کنند! انصافا عراقى ها و عموم مردم ايران شادند. کرد هاى عراقى چنان مراسم بزن بکوب و رقص محلى در سراسر جهان راه انداخته اند که سوژه رسانه هاى غربى شده است.
صدام چنان از اوج قدرت بر زمين آمد که خيلى ها که از او نفرت داشتند بر او ترحم کردند. اين نتيجه هم آغوشى عجوزه قدرت با يک جانى ديوانه بود. صدام به قول يکى از روشنفکران عراقى تفاوتش با هيلتر و استالين و موسولينى در اين بود که اينها اول ديکتاتور شدند بعد جنايتکار ، ليکن او اول جنايتکار بود بعدا ديکتاتور گرديد! اولين جنايت صدام به اعتراف خود او کشتن معلم دبيرستانى اش بوده است . او را به خاطر زدن يک کشيده شبانه با اسلحه در خانه اش کشت و بى سروصدا به رختخواب برگشت ! پليس به در خانه ناپدرى صدام آمد ليکن او را خواب يافت، صدام سالها بعد تعريف کرده که چگونه از يکى از اقوامش اسب و اسلحه گرفته تا شبانه دست به اين جنايت بزند. معلم کش بعد ها مردم بيگناه را کشت ، گور هاى دسته جمعى به پا کرد. فرزندان پاک ايران زمين را ناجوانمردانه پر پر کرد و . . .
« باش تا نفرين دوزخ از تو چه سازد،
که مادران سياه پوش
- داغ داران زيباترين فرزندان آفتاب و باد -
هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند! » *
* شعر« احمد شاملو» -« آخر بازى» از مجموعه « ترانه هاى کوچک غربت »