شما زن هستيد؟ برويد با وليتان بياييد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهاره اميدي
من يك زنم. روزگارم بد نيست. در دانشگاهي درس ميدهم. دورهي تخصص را چند سالي است كه به پايان بردهام. به نظر ميرسد كه از نظر اجتماعي اينها وضعيت مطلوبي باشد و البته من هم ناشكري نميكنم. حال سهراب را هم خوب ميفهمم كه وقتي ميگفت روزگارم بد نيست و از پيشهاش مينوشت چه منظوري داشت. اما من منظورم شان اجتماعي است و آن احترامي كه جامعه به چنين فردي كه من باشم و يا هزاران نفر مثل من ميگذارد. از اين بابت در بسياري موارد همان طور كه گفتم وضع بد نيست.
اما:
چند ماه پيش به دليل درد ناگهاني شكم در بيمارستان بستري شدم. تشخيص پزشكان به سرعت مرا به اتاق عمل رهنمون شد و گفتند بايد هر چه سريعتر عمل شوي. من هم مخالفتي نداشتم، اما ميدانستم در چه وضع مسخرهاي گرفتار آمدهام. پرسنل بيمارستان رضايت همسر را براي عمل لازم ميدانستند و همسر من براي ماموريت به خارج از كشور رفته بود. بگذريم كه پس از چند روز كه همسرم كارهايش را به سرعت جمع و جور كرد و خودش را رساند، مشكل به خوبي و خوشي حل شد، اما اگر نميتوانست بيايد چه؟ آن موقع ممكن بود بشود با رضايت پدر قضيه را فيصله داد و اگر پدر نبود كار به برادر و يا فرزند پسر ميكشيد. فقط يك مرد ميتواند اجازه دهد كه يك زن تحت عمل جراحي قرار گيرد! اين قاعده حتي در مورد زنان مطلقه نيز صادق است. حالا اگر طرف با افراد ذكور خانوادهاش قهر باشد، بدبخت ميشود. ديروز زني را به بيمارستان آورده بودند كه در حال طي كردن مراحل دادگاه براي طلاق بود اما هنوز طلاق در شناسنامهاش وارد نشده بود. حالش بد بود و براي عمل كيست بدخيمي كه داشت بايد هر چه سريعتر اقدام ميشد. اما آقا به خاطر دعوايي كه با زن داشت حاضر نبود وقتش را تلف كند! و بيايد رضايت عمل بدهد. البته با تلاش همكاران مددكار در بيمارستان بالاخره اين آقا از خر شيطان پايين آمد ولي اگر پايين نميآمد آن وقت ما مجبور بوديم صبر كنيم تا وضعيت مريض حالت اورژانسي پيدا كند و با شهادت چند نفر از پرسنل پزشكي كه وضع اورژانسي است ميشد او را عمل كرد و تازه در آن صورت هم حق شكايت براي آن آقا باقي ميماند كه چرا همسر عزيز!!! مرا بدون اجازه عمل كردهايد. هر چند بعيد بود شكايتش به جايي برسد. در همين شرايط اگر اين آقا – البته خداي ناكرده- دچار بيماري مشابهي ميشد بدون هيچ مشكلي و با يك امضاي ساده از خود ايشان مساله حل ميشد.
زن جنس ناقص است! عقلش هم ناقص است! قانون هم اين مساله را تاييد ميكند! آقايان شوراي نگهبان هم كه چارچنگولي مراقب اسلام متحجر خودشان هستند حق دارند كه با پيوستن به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان مخالفت كنند. يكي هم نيست كه به اين آقايان يادآوري كند كه پيامبر اسلام در زمان خود كه جامعه خشنترين رفتارها را با زنان داشت و بدترين تبعيضها را به زنان روا ميكرد، سعي كرد تا حدي كه جو آن روزها اجازه ميداد اين قوانين و سنتهاي ناروا را بشكند و شكستن اينسنتهاي جاهلي در مقابل شكستن بتها شايد اگر كار بزرگترى نباشد مسلما كار كوچكترى هم نيست. به هر حال قوانين مدرن به تدريج اين بيعدالتيها را از ميان خواهد برداشت. فقط اين سؤال باقي ميماند كه آيا عمر ما قد ميدهد كه شاهد مرگ اين ظلم باشيم؟
صبر بايد و مبارزه! صبر بايد!