--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Thursday, December 25, 2003


شما زن هستيد؟ برويد با ولي‏تان بياييد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهاره اميدي

من يك زنم. روزگارم بد نيست. در دانشگاهي درس مي‏دهم. دوره‏ي تخصص را چند سالي است كه به پايان برده‎ام. به نظر مي‏رسد كه از نظر اجتماعي اين‎ها وضعيت مطلوبي باشد و البته من هم ناشكري نمي‏كنم. حال سهراب را هم خوب مي‏فهمم كه وقتي مي‏گفت روزگارم بد نيست و از پيشه‏اش مي‎نوشت چه منظوري داشت. اما من منظورم شان اجتماعي است و آن احترامي كه جامعه به چنين فردي كه من باشم و يا هزاران نفر مثل من مي‏گذارد. از اين بابت در بسياري موارد همان طور كه گفتم وضع بد نيست.
اما:
چند ماه پيش به دليل درد ناگهاني شكم در بيمارستان بستري شدم. تشخيص پزشكان به سرعت مرا به اتاق عمل رهنمون شد و گفتند بايد هر چه سريع‏تر عمل شوي. من هم مخالفتي نداشتم، اما مي‏دانستم در چه وضع مسخره‎اي گرفتار آمده‎ام. پرسنل بيمارستان رضايت همسر را براي عمل لازم مي‏دانستند و همسر من براي ماموريت به خارج از كشور رفته بود. بگذريم كه پس از چند روز كه همسرم كارهايش را به سرعت جمع و جور كرد و خودش را رساند، مشكل به خوبي و خوشي حل شد، اما اگر نمي‏توانست بيايد چه؟ آن موقع ممكن بود بشود با رضايت پدر قضيه را فيصله داد و اگر پدر نبود كار به برادر و يا فرزند پسر مي‏كشيد. فقط يك مرد مي‏تواند اجازه دهد كه يك زن تحت عمل جراحي قرار گيرد! اين قاعده حتي در مورد زنان مطلقه نيز صادق است. حالا اگر طرف با افراد ذكور خانواده‎اش قهر باشد، بدبخت مي‏شود. ديروز زني را به بيمارستان آورده بودند كه در حال طي كردن مراحل دادگاه براي طلاق بود اما هنوز طلاق در شناسنامه‎اش وارد نشده بود. حالش بد بود و براي عمل كيست بدخيمي كه داشت بايد هر چه سريع‎تر اقدام مي‏شد. اما آقا به خاطر دعوايي كه با زن داشت حاضر نبود وقتش را تلف كند! و بيايد رضايت عمل بدهد. البته با تلاش همكاران مددكار در بيمارستان بالاخره اين آقا از خر شيطان پايين آمد ولي اگر پايين نمي‏آمد آن وقت ما مجبور بوديم صبر كنيم تا وضعيت مريض حالت اورژانسي پيدا كند و با شهادت چند نفر از پرسنل پزشكي كه وضع اورژانسي است مي‏شد او را عمل كرد و تازه در آن صورت هم حق شكايت براي آن آقا باقي مي‏ماند كه چرا همسر عزيز!!! مرا بدون اجازه عمل كرده‎ايد. هر چند بعيد بود شكايتش به جايي برسد. در همين شرايط اگر اين آقا – البته خداي ناكرده- دچار بيماري مشابهي مي‏شد بدون هيچ مشكلي و با يك امضا‏ي ساده از خود ايشان مساله حل مي‎شد.
زن جنس ناقص است! عقلش هم ناقص است! قانون هم اين مساله را تاييد مي‏كند! آقايان شوراي نگه‎بان هم كه چارچنگولي مراقب اسلام متحجر خودشان هستند حق دارند كه با پيوستن به كنوانسيون رفع تبعيض عليه زنان مخالفت كنند. يكي هم نيست كه به اين آقايان يادآوري كند كه پيامبر اسلام در زمان خود كه جامعه خشن‏ترين رفتارها را با زنان داشت و بدترين تبعيض‎ها را به زنان روا مي‏كرد، سعي كرد تا حدي كه جو آن روزها اجازه مي‎داد اين قوانين و سنت‎هاي ناروا را بشكند و شكستن اين‎سنت‎هاي جاهلي در مقابل شكستن بت‎ها شايد اگر كار بزرگ‎ترى نباشد مسلما كار كوچك‎ترى هم نيست. به هر حال قوانين مدرن به تدريج اين بي‎عدالتي‎ها را از ميان خواهد برداشت. فقط اين سؤال باقي مي‏ماند كه آيا عمر ما قد مي‏دهد كه شاهد مرگ اين ظلم باشيم؟
صبر بايد و مبارزه! صبر بايد!

 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى