زبان خاموش صندوق راى، حباب دوم خرداد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امير ناقد
در گير و دار چالش ها همواره پرسش هايى اساسى و قديمى سرباز مى کند. يکى از اينها که هميشه مى شود به آن پرداخت و هميشه هم به دليل حساسيت اوضاع ( کدام حساسيت؟ صد سال است که ميگوييم حساسيت اوضاع و هنوز هم داريم از جيب ميخوريم و عقب عقب مى رويم ! ) و مهمتر بودن موضوعات روز سياسى چون خيلى از مسائل مهم به بوته فراموشى سپرده ميشود، همين است : زبان خاموش صندوق ها
مساله اين است که با جامعه غير مدنى ژله اى ( به تعبير جلايى پور ) که داريم، نهادها و سازمان هاى دموکراتيک غيردولتى شکل ناگرفته ، دموکراسى از پايين يا ريز دموکراسى ضعيف، شرايطى که ميبينيم و همگان بهتر دانند . هيچگاه نبايد از صندوق راى انتظار معجزه داشت . يعنى نبايد انتظار داشت که صندوق راى بعد از انتخابات استراتژى بدهد، بستر سازى کند، ميکرودموکراسى را جلو ببرد ، در عين حال يک تفسير واحد و يک ايدئولوژى به دست دهد. از صندوق فقط ميشود نتايج را در آورد ، و برنده بازى را مشخص کرد ، همين! حال اينکه برنده بازى چکار خواهد کرد و بازندگان چگونه خود را بازسازى خواهند کرد ،بحث ديگرى است . البته در کشور ما که هيچ سازماندهى درست حسابى مدنى در هيچ زمينه اى ندارد ، مى پذيرم که خود انتخابات و شور و حال ناشى از آن اگر درست به کار گرفته شود ميتواند تا حدودى در ايجاد تشکل ها و نهادهاى مدنى چون کاتاليزور عمل کند . اما انتظار ما بيش از اينها است :
اينجاست که ذهنيت ايدئولوژى زده ايرانى به کار مى افتد . يکى ميخواهد مشت محکم بزند . ديگرى ميخواهد انقلاب منحرف شده را به روز اول خود برگرداند . يکى ميخواهد استبداد دينى را به بند بکشد. ديگرى ميخواهد بساط حکومت دينى را با معجزه صندوق از جا بر کند. تفسيرها و راه حل ها هم ايدئولوژيک است : يکى ميگويد تحريم ، ديگرى ميگويد راى سفيد ، سومى ميگويد حضور و راى دادن به اصلاح طلبان بى بخار تاييد شده ، چهارمى ميگويد راى به کارگزاران به عنوان حاملان مدرنيسم مورد اعتماد نظام ، پنجمى ميگويد راى به خود راست سنتى براى به دست گرفتن و قبضه کردن تمام قدرت و پاسخگو کردن استبداد. همه اينها هست و هر کدام حظى از حقيقت به همراه دارند. ليکن حرف اين است که تفسير ها هم متفاوت هستند . مثلا راى سفيد را در نظر بگيريد ، چه کسى ميتواند تضمين کند که آقاى خامنه اى از راى سفيد به نفع خود استفاده نکند؟ مثلا يکى از فرمايش هاى احتمالى ايشان اين خواهد بود :« ديديد عزيزان من ! انقدر اين نيرو هاى درون نظام با هم رقابت هاى بى معنى سياسى کردند که مردم که به اصل نظام وفادارند را از خود رنجاندند . امروز دعوا و رقابت بايد بر سر خدمتگذارى باشد » !
توجه کنيد که بنده هيچ حکمى صادر نميکنم ، فقط عرض بنده اين است که از صندوق به اندازه يک صندوق انتظار داشته باشيد. منتظر بحران مشروعيت يا بدست آوردن مشروعيت ، سر جاى خود نشستن يا ننشستن استبداد دينى نباشيد. راه دشوار سکولاريسم در غرب آسان بدست نيامده . ما بايد فکرى به حال هزينه هاى کم بکنيم ، نه به کمى راى دادن يا ندادن نه به زيادى نابودى دين و حوزه و روحانيت . از هزينه کم انتخاباتى اندازه خودش توقع معجزه داشته باشيد. صندوق هاى راى خاموشند. ديديم و گويا نميخواهيم باور کنيم که دوم خرداد يک حبابى بيشتر نبود. باد شد و ترکيد . بيهوده شلوغ کرديم و درسى هم از آن نگرفتيم. درسى اگر هست به نظرم همين نکته است که باز از آن غافل هستيم . مجددا در اين مورد خواهم نوشت.