من باز هيجانزده شدم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بهاره اميدى
نميشود از پيروزي حزب الله لبنان سخن نگفت. نميشود در اين شادي شريك نبود. تبريك!
هميشه از ضعف سياست خارجي خودمان گفتهايم. هميشه ديدهايم كه آناني كه برايشان نفت و پول خرج كردهايم چه بسا برايمان تره هم خرد نكردهاند. اما اين بار ميتوانيم سرمان را بالا بگيريم. حزبالله يك گروه دلبسته به ايران است. نميتوان اين موفقيت را به همهي سرداراني كه بسياري وقتها از بيكفايتيشان انتقاد كردهايم تبريك نگفت. حالا ممكن است برخي بگويند كه آزادي چهار تا عرب چه ربطي به منافع ملي ما دارد. من پاسخ اين پرسش را به سياستمداران واگذار ميكنم. من هر كار انساني را در جهت منافع خودم ميدانم و اين يك كار انساني بود. يك شكست براي تندروهاي اسرائيلي.
نميدانم به سخنان سيد حسن نصرالله گوش كردهايد يا نه؟ لحني دارد كه يك مبارز در آن مقام بايد داشته باشد. من كه هميشه از گوش دادن به صحبتهايش كيف كردهام. بگذريم كه وقتي به ايران ميآيد دست آقاي خامنهاي را هم ميبوسد. اما اين در برابر آن چه ميكند قابل صرف نظر كردن است. اين سيد خوش سيما را ميشود دوست داشت چرا كه كارهايي كرده است كه از اين همه دولت عربي كه فريادهاي ملت عربشان دنيا را پر كرده است برنيامده است. چرا كه مزهي عقب نشيني اسرائيل تا بن دندان مسلح را به ما چشانده است. چرا كه حتي از آزادي سمير قنطار كه عضو يك گروه غيراسلامي است و به بيش از پانصد سال زندان محكوم شده است نيز نگذشت. آفزين سيد!
منظرهي مراسم استقبال در فرودگاه كه در آن رفيق حريري و ساير بلندپايگان دولت لبنان در كنار سيد حسن به انتظار ايستاده بودند ديدني بود. به نظر ميرسد تنها جايي كه سيد مجبور شد كوتاه بيايد در مورد فلسطينيهايي است كه در اراضي اسرائيل پيش از 1948 زندگي كردهاند و بنابراين تابعيتي اسرائيلي دارند. اين هم قابل صرف نظر كردن است.
پيام نبريك آنتوان لحد به سيد حسن نصرالله كه به قول خودش زماني كلي با اسرائيليها رفيق بوده است خود نشان از بزرگي اين موفقيت دارد. مبارك باشد. باشد روزي برسد كه شاهد پايان درگيريها در فلسطين باشيم. روزي كه پيروان تمامي اديان الهي در كنار هم به بندگي حضرت حق مشغول باشند.