خاتمي يك پديده بود
ــــــــــــــــــــــــــــــ
بهاره اميدى
خاتمي را از ديدگاههاي گوناگون ميتوان بررسي كرد. اما شايد بتوان با گزارههاي كوتاه زير راحتتر به نتيجهي نهايي رسيد:
1) فرآيند توسعه – خواه سياسي باشد و خواه اقتصادي و يا هر توسعهي ديگري – در شكل كلان و در بسياري موارد حتي در جزئيات از فرآيند توسعهي علم پيروي ميكند. در توسعهي علمي بسيار كم اتفاق ميافتد كه فردي كار را از دادن ايده تا پيشنهاد مراحل انجام كار و شبيهسازي و آزمايشها و رسيدن به نتيجهي نهايي به تنهايي بتواند به سرانجام رساند. معمولا در هر يك از اين مراحل دهها و در برخي از شاخههاي علم صدها و هزاران نفر پژوهشگر كار ميكنند و مقاله ميدهند و دهها كنفرانس برگزار ميشود و بسياري مجلات معتبر و غير معتبر چاپ ميشود تا يك ايده به جايي برسد كه بتوان از آن به يك محصول تجاري دست يافت و آن را روانهي بازار كرد. اين فرآيند را پژوهشگران ’مكاشفهي دو فيل’ ناميدهاند. منظور از اين نامگذاري نموداري شبيه پشت دو فيل است كه در كنار هم قرار دارند. در فيل اول به تدريج تعداد مقالات مربوط به آن شاخه از علم و آن مسالهي خاص به تدريج زياد ميشود و در حالي كه تعداد مقالات به اوج خود ميرسد و ميرود كه مسايل آن شاخه از علم حل شود و تعداد مقالات نيز به تبع آن كم شود فيل دوم شروع ميشود كه مربوط به تجاري شدن نتايج مساله است و پس از رسيدن به نقطهي اوج فروش با ظهور فنآوريهاي جديد به تدريج بازار را خالي ميكند و فيل دوم نيز به پايان ميرسد.
2) البته منظور من از اين نوشتار اين نيست كه مقالات منتشر شده در مورد توسعه و يا تعداد كنفرانسهاي برگزار شده را مورد بحث قرار دهم. بحث من نگاهي است كه از يك لايه بالاتر به قضيهي توسعه مطرح ميشود و منظورم از مثال فوق شبيهسازي روند توسعهي علمي با سياسي – به طور خاص - است.
3) خاتمي در دوم خرداد يك ايده را مطرح كرد. و اين ايده در همان راستا بود كه ايدهي ملي كردن صنعت نفت و يا ايدهي مشروطه. اين ايده كه چيزي جز اصلاحات نيست تا حدودي با تلاشهاي وي پيگيري شد و دستآوردهايي هم داشت كه از جملهي مهمترين آنها ميتوان به موارد زير اشاره كرد: افشاي قتلهاي زنجيرهاي، پاكسازي وزارت اطلاعات، ايجاد فضاي تا حدودي آزاد مطبوعاتي حداقل براي زمانهايي محدود، شفافسازي روند دستگيري تا محكوميت متهمين سياسي، خارج كردن رئيسجمهور از حلقهي تقدس الهي و باز شدن راه انتقادهاي تند به وي، آغاز حركت كاهش بوروكراسي اداري و كوچك شدن دولت به عنوان يكي از اصول ليبراليسم، تنشزدايي در سياست خارجي، مطرح شدن ايدهي گفتوگوي تمدنها و استقبال جهاني از آن، افشاي چهرهي ضدمردمي ارگانهاي انتصابي و مهمتر از همه مشخص شدن حد اصلاحات در درون نظام. البته در هر يك از موارد فوق نقش خاتمي به عنوان رئيس جمهور قابل بحث است ولي من قصدم به خصوص تاكيد روي مورد آخر است.
4) در يك مقالهي علمي لزوما سخن از يك پيروزي علمي نيست. ممكن است يك نفر در يك مقاله ايدهاي را مطرح كند و بعد بگويد كه ما فلان روش و يا فلان الگوريتم را به مساله اعمال كرديم و جواب نگرفتيم. البته اين مقاله ارزشش ممكن است كمتر از مقالهاي باشد كه جواب گرفته است اما دليل نميشود مقالهي اول را بيارزش بدانيم. كار توسعهي علمي با همين جواب گرفتنها و نگرفتنها به پيش ميرود. در هر مقاله پژوهشگر به بررسي نتايج مقالات قبلي ميپردازد و ايرادات كار را گوشزد ميكند و نتايج خود را مطرح كرده پيشنهاداتي براي ادامهي كار ارائه ميكند. قرار نيست يك فرد به تنهايي تمام راه را طي كند. در هر مقاله يك گام به جلو.
5) حوزهي علوم اجتماعي هر چند از بسياري جهات با علوم پزشكي و مهندسي و علوم بنيادين متفاوت است اما خيلي هم مستثني از قوانين توسعهاي كه بر ساير علوم حاكماند نيست. انجام شبيهسازيها به صورت غيرعلمي كه در ايران انجام ميشود - البته بهتر است نام شبيهسازي را بر آن نگذاريم، چون ايدهها يكسره وارد بازار اجتماع ميشود - در نهايت ممكن است ايدههاي خوب را با نتايج بد در عمل همراه كند. اما اين دليل نميشود ارزش ايدهها را زير سؤال ببريم. ايدهي اصلاحات مطرح شده و تا حدودي دستآوردهاي مثبت هم داشته و به نحوي روشهايي هم كه براي عملي كردن اين ايده ناكارآمد هستند را هم مشخص كرده است. اين خود كارنامهاي مثبت براي خاتمي است. حال او بماند يا برود، ديگر ادامهي اين كار با ديگران است كه تئوري بدهند و ايدهي او را به عمل گامي نزديك كنند.
6) خاتمي يك پديده است. يك پديدهي قابل اعتنا در تاريخ ايران. پديدهاي كه ثبت خواهد شد. با تمام موافقين، مخالفين و منتقدينش. هر چند كه اين پديده تمام شده باشد. نام او در تاريخ ايران باقي خواهد ماند. در كنار نام مصدق، ستارخان، آيتالله خميني، سردار جنگل وبسياري ديگر از رجال سياسي و غيرسياسي كه با ايدههاي خود ايران را گامي در توسعه به جلو بردند.