دوم خرداد در اسپانيا
_____________
رحيم مخکوک
تا يک هفته قبل و پيش از اين که 200 نفر بى گناه در مادريد در اثر انفجار بمب به ديار باقى ره سپار شوند، خوزه ماريا آسنار و هم کارانش شک نداشتند که او در انتخابات پيروز خواهد شد. اما اين انفجار همه چيز را به هم ريخت. دولت کوشيد که با متهم کردن اتا – سازمان جدايى طلبان ايالت باسک که اين روزها بسيار ضعيف شده-حواس ها را به داخل اسپانيا متوجه کند اما تکذيبيه هاى پى در پى اتا و تظاهرات دو ميليونى مردم در محکوم کردن عاملان اين فاجعه حواس ها را بيش از همه متوجه القاعده کرد. اسپانيا که با دولت دست راستى آسنار به عنوان متحد آمريکا در جنگ عليه تروريسم در عراق شرکت کرده بود حالا طبيعى بود که مورد حمله ى تروريست ها قرار گيرد. مردم که دولت را در وقوع اين حملات مقصر مى دانستند با حضور پرشور خود در پاى صندوق هاى راى مشت محکمى بر دهان راستى ها کوبيدند و يک چپ سوسياليست را انتخاب کردند. شايد علت اصلى باخت آسنار، حضور طيف خاموش جامعه ى اسپانيا در انتخابات بود. در واقع مردم با اين راى خود به آسنار و تمام جنگ طلبان يک نه بزرگ گفتند و اين شباهت هايى با انتخابات دوم خرداد سال 76 را در اذهان تداعى مى کند. شايد بد نباشد اگر چند سالى صبر کنيم ببينيم رئيس جديد دولت اسپانيا از فرصت به دست آمده چگونه استفاده مى کند و آيا مى تواند در برابر مشکلاتى که هميشه به عنوان اپوزيسيون از آن ها انتقاد مى کرده است بايستد يا نه؟
در مورد آمريکا به نظرمى رسد وضع متفاوت باشد. اگر چنين بمبى تا قبل از برگزارى انتخابات در آمريکا منفجر شود يک هديه ى بزرگ براى بوش خواهد بود. بنابراين اگر بن لادن کمى اهل مصلحت انديشى باشد نبايد در دام هاى احتمالى بيافتد و از سوراخ هاى احتمالا عمدى به آمريکا نفوذ کند و بمب بکارد. البته شايد هم اين قدر اهل دودوتا چهار تا نباشد و در اين صورت نتيجه ى انتخابات آمريکا به نفع بوش رقم خواهد خورد. من فکر مى کنم خوب است اگر حداقل قبل از انتخابات بمبى در آمريکا منفجر نشود و بن لادن نيز تا آن موقع دست گير نشود.
اما در مورد انگلستان وضع خيلى به اسپانيا شبيه است. اگر بمبى در اين کشور منفجر شود بلر بايد غزل خداحافظى را بخواند.
آى کولى، براى من آهنگى بخوان. خوزه ماريا آسنار رفت. پوتين ماند. حالا نوبت قمار بوش و بلر بر سر ماندن يا رفتن است.