--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Friday, March 05, 2004


شالريز ترون چرا گريه کرد؟ مساله اين است!
________________________________________
پارسا صائبى

ظاهرا مملکت امن و امان است و اصولا نظام ما مشکلى ندارد و يا حداقل به قول اين دوست جديد ما اينطورها هم که ميگويند نيست. حالا در هر حال ميتوانيم ما روشنفکر نماها چهار کلمه حرف بزنيم(‌ اما در مورد چى خدا ميداند! ) و با توجه به اينکه ظاهرا ديگر حرف هاى روشنفکرى بدون عنصر سکس و خشونت و وارد کردن زندگى خصوصى آدم هاى معروف و Celebritiy ها هيچ مشترى ندارد و با توجه به اينکه ما اصولا مثل همه روشنفکران خودمان را خيلى تحويل مى گيريم و بايد در اين اوضاع قحطى سوژه حتما يک چيزى بگوييم و اظهار فضلى بکنيم پس بيدرنگ مى رويم سراغ صنعت سينما و مراسم اسکار:

زيتون گفته است : « وقتی نفر اول بازیگر زن داشت صحبت می‌کرد اونقدر قشنگ با بغض و هیجان وگریه حرف می‌زد که من ناخودآگاه همراش گریه می کردم..بعدا از نیلوفر شنیدم که قبلا هم در گلدن گلوپ هم درست همین رفتار رو داشته » ممکن است سوالى براى زيتون خانم پيش آمده باشد که شالريز چرا گريه کرد؟ (خصوصا وقتى که خواست از مادرش تشکر کند) پاسخ اين است که شالريز ترون (Charlize Theron) اهل افريقاى جنوبى است، پدر الکلى داشته و آن مرحوم يکبار قصد آزار يا کشتن اهل بيت (‌يعنى مادر و دختر ) را داشته است که مادر پيشدستى ميکند و گلوله اى به رسم يادبود در قلب آن مرحوم ميکارد. به اين ترتيب سرنوشت سرکار خانم شالريز ترون که مرگ بوسيله پدر بوده عوض ميشود و مادر اين دختر زيبا و هنرمند را با يک بليط يکسره رهسپار هاليوود ميکند و مشوق او ميشود تا اينکه چند سال بعد به گولدن گلوب و اسکار برسد . بازى در فيلم Monster ( ‌به عنوان يک قاتل قتل هاى زنجيره اى، بر مبناى داستان واقعى زندگى Aileen Wuornos که يک روسپى حرفه اى و قاتل شش مرد بوده است ) گويا انقدر براى او سنگين بوده که هنوز خاطره شليک در آن شب سرد و تغيير سرنوشت برايش تداعى ميشود و هر بار که روى صحنه ميرود … همين جا اين را هم اضافه کنم که بر خلاف چيزى که از دور به نظر مى آيد آفريقاى جنوبى جاى خطرناک و ناامنى است و مستقل از تلاش هاى نلسون ماندلا براى رفع آپارتايد ، مشکلات عدم امنيت جانى و مالى واقعا آنجا جدى است. اين را از داستان زندگى شالريز نگفتم بلکه از کسانى که آنجا زندگى کرده اند ميگويم. معمولا صداى ساز دهل از دور خوشتر به نظر ميرسد.

 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى