دوم خرداد بعد از يازده سپتامبر براى اسپانيا!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارسا صائبى
ميگويند مردم اسپانيا مذهبى و همچنين احساساتى و کمى هم مشنگ هستند. حالا به اين که اهل فن چه ميگويند و اينکه شناخت عملى جامعه اسپانيا از دل تحليل هاى روشنفکرى به چه جمعبندى ديگرى برسد کارى ندارم. در عين حال ضمن احترام به تمام تحليل هاى جامعه شناختى و تاريخى به يک چيز اعتقاد دارم و آن هم اين است که تا سالها در يک جامعه زندگى نکنيم و در آن آتمسفر نفس نکشيم ، با اينترنت بازى و کسب اطلاعات کاذب و بعد روشنفکر بازى و توجيه تراشيدن بر تلقى عمومى يا مخالفت با آن ، نميتوان يک جامعه را درست و کامل شناخت.
حالا اين مقدمه طولانى و بى ربط را براى اين گفتم که به وقايع اسپانيا يک نگاه نه چندان جدى داشته باشيم. القاعده آمد و باز جنون و بربريت خود را به نمايش گذاشت. فاجعه يازده سپتامبر بعد از ۹۱۱ روز در اسپانيا به صورت محدود تر البته، تکرار شد. اما انتخابات هم نزديک بود و نتيجه اين شد که مردم حماسه ساز اسپانيا نسبت به دنباله روى هاى ازنار از آمريکا و نيز ماله کشى هاى چند روز اخير و پنهانکارى ها و عدم معرفى رسمى القاعده براى جلوگيرى از شکست در انتخابات شوريدند و اتفاقا حماسه ديگرى خلق کردند! (چقدر اين قاعده براى ما آشناست!) به قول دوست ما منصور اينبار تف سربالا به صورت خود ازنار برگشت! مرتضى خان نگاهى نوشته زيبايى در اين مورد دارد که شما را به خواندن آن دعوت ميکنم.