با ولايت فقيه چه كنيم؟ (3)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رحيم مخکوک
با خودم داشتم فكر ميكردم براي بخش سوم چه بنويسم، ديدم بد نيست تعريفي از ولايت فقيه و ضد ولايت فقيه ارائه كنم. به گزارههاي زير رسيدم:
1) ولايت فقيه با ولي فقيه فرق دارد. البته منظور من اين نيست كه بايد تلاش كرد تا ولي فقيه فعلي با يك ولي فقيه بهتر جايگزين شود، بلكه ميخواهم بگويم اين بحث را شخصي نكنيم و به يك فرد خاص محدود ننماييم.
2) در اين مملكت همه ضد ولايت فقيهاند. برخي به زبان، برخي به دل و برخي به عمل.
3) حالا كه همه ضد ولايت فقيهاند پس سؤال اين جاست كه چه كسي ضد ولايت فقيهتر است؟ به گمانم كسي كه در عمل ضد ولايت فقيه است از همه ضد ولايت فقيه تر است و كساني كه به زبان و دل ضد ولايت فقيهاند در درجات بعدي قرار دارند.
4) عزيزاني هستند كه تجارت ميكنند. ماليات نميدهند. هر كجا پول بيشتر باشد سرمايهگذاري ميكنند و به خوب و بدش هم كار ندارند. چند تا مؤسسهي قرضالحسنه و غيره هم هست كه پولهايشان را در آنجا ميشويند. خمسشان هم عقب نميافتد. طول ريششان هم بينهايت برابر بنده است. تسبيح و ذكر هم البته نقل و نبات دهان مؤمن است.
5) عزيزتراني هم هستند كه ياريكنندگان دين خدايند. ميگيرند، ميبندند، ميزنند و از خدا ميخواهند اين جهاد را از آنان بپذيرد. دروغ ميگويند كه مصلحت است و فريب مشركين. هتك حرمت انسانهايي را ميكنند كه به گمانشان خودي نيستند و لابد بيديناند. غيبت ميكنند و آبرو ميريزند كه مشركين غيبت ندارند.
6) شما در گوشهاي از اين مملكت داريد كارتان را ميكنيد. سعي ميكنيد كارتان را به بهترين نحو انجام دهيد. وجدان كاري داشته باشيد. مقالات علمي مينويسيد و در كنفرانسها و مجلات چاپ ميكنيد. پس لابد داريد براي نهضت نرمافزاري كار ميكنيد. موقع رانندگي سعي ميكنيد تا آن جا كه ممكن است مقررات را مطابق آييننامه رعايت كنيد. مالياتتان را ميدهيد. فكر و ذكرتان اين است كه چگونه ميشود براي اين مملكت كاري كرد. وبلاگ مينويسيد و در آن نيز همين اصول را تبليغ ميكنيد.
7) ولايت فقيه حداقل در جنبهي تئوري و نظر، توجيه وجودش اجراي احكام اسلام است.
8) آقا به نظرم اشتباه شده. فكر ميكنم براي دريافت حقوقتان بايد سري به مراجع ذيربط بزنيد. به گمانم ضد ولايت فقيه بايد دوباره تعريف شود.
9) شنيدهام كه اگر كسي در حكومتي حرف حقي داشت و ترسيد بزند، به گمانم بايد دنبال حاكم جائري گشت. شما ميترسيد اين حرفها را تحت نام خود بزنيد. فكر ميكنم خيلي ترسوييد. البته نميدانم چرا مطبوعات نيز ميترسند اين حرفها را چاپ كنند. شايد همهي ما ترسوييم. بله بابا نعوذ بالله حكام اين مملكت نميدانند جور را با كدام عين مينويسند.
10) سر خم مي سلامت شكند اگر سبويي
والسلام