كدام زبان بهتر است؟
(تاملي در نظريهي زبانها)
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
رحيم مخكوك
چند سال پيش عزيزي كه بعدها از پشت به خودش خنجر زد و هنوز هم او را بسيار دوست ميدارم به من گفت تا فكر كنم ببينم چرا در قرآن آمده است كه خدا در اختلاف زبانها براي انسانها نشانههايي قرار داده است. هر چند بسيار فكر كردم و دليل قابل ملاحظهاي نيافتم اما هميشه اين مساله مورد علاقهي من بوده است و گاه گاه به آن ميانديشم. يكي از آخرين نتايجي كه خودم به تنهايي به آن رسيدهام!!! را ميخوانيد:
زبانهايي كه براي صحبت كردن به آنها انرژي كمتري صرف ميشود، گوشنوازتر هستند. به اين ترتيب، زبانهايي مثل فرانسوي، ايتاليايي و اسپانيولي واقعا زيبا هستند و من اين دو آخري را واقعا دوست ميدارم گوش كنم. همچنين در مورد انگليسي و عربي ميتوان گفت كه زيبا نيستند و در مورد روسي و آلماني به جرات ميتوان گفت كه گوشآزاراند.
اگر بپذيريم كه انسانها در هر رابطهاي خواه خصمانه و خواه دوستانه دارند با هم گفتوگو ميكنند، پس جنگ، بحث، معاشقه، نامهنگاري، مقالهنويسي، آواز خواندن، ترور، تجاوز، نصيحت، امر به معروف و گدايي كردن همه انواع مختلف گفتوگو هستند. اگر معيار فوق را براي زيبايي زبان بپذيريم، بايد ببينيم در اين برخوردها، طيف انرژي چگونه گسترده شده است. هر چه انرژي در طول زمان پخش و يكنواختتر شود، آن زبان هم زيباتر ميشود. به اين ترتيب زبان خشونت كه تمام انرژي را در لحظهاي منتقل ميكند زباني زشت و زبان معاشقه كه در طول زمان مفاهيم را منتقل ميكند زبان زيبايي است. من فكر ميكنم هر چه زباني زيباتر باشد اثر خوبش هم در جهان بيشتر است. پس اگر مدارا كنيم و انرژي را آرام آرام در طول زمان پخش كنيم نتيجه هم بهتر خواهد بود.