دشمنان غرب
ـــــــــــــــــــــ
رحيم مخكوك
دشمنان غرب متعددند، حتي شايد برخي ندانند كه دشمن غرباند. اما همه در يك چيز مشتركاند و آن داشتن آرمان است. غرب با آن ساختار پيچيده و سيستمهاي اجتماعي و اقتصادي كه مثل ساعت كار ميكند، دشمن هر كسي است كه آرماني دارد. حتي اگر اين آرمان رسيدن به صلح جهاني باشد.
اما هنر غرب اين است كه در اين دشمني، دشمن را نميكشد، بلكه او را عوض ميكند و در واقع آرمان را از بين ميبرد. سيستمها در غرب به گونهاي چيده شدهاند كه اخلاق تا حدود قابل قبولي رعايت ميشود اما در همين حال اين جامعه بر پايهي اخلاق بنا نهاده نشده است و اخلاق براي آن يك خط قرمز محسوب نميشود. بنابراين هر جا لازم باشد از آن عدول ميكند، بي آنكه آب از آب تكان بخورد و جذابيتهايش آن قدر زياد است كه حتي در همين حال دشمنانش را مجذوب خود ميكند.
اين كه در غرب زندگي كني و آرمانت را حفظ كني، مثل اين ميماند كه در سپاه اسلام به قلب آندلس حمله كرده باشي. جذابيتهاي اين سيستم آن قدر زياد است كه در كوتاه مدتي و آن چنان كه خودت هم باورت نميشود، همان بلايي سر آرمانهايت ميآيد كه بر سر آن سپاه آمد. البته براي اين كه اشتباه نشود تاكيد ميكنم كه منظورم جذابيتهاي جنسي نيست.
آرمانگرا در غرب احساس ميكند كه نيازي به آرمانگرا بودن نيست. سؤالات اساسياش عوض ميشود. دغدغههايش دگرديسي پيدا ميكنند و يك دفعه خود را در دنيايي جديد از شر آن همه درد خلاص ميبيند. البته تفاوتهاي فرهنگي ممكن است مثل مگس تا مدتي و حتي تا آخر عمر اذيت كند اما آرمان ديگر وجود ندارد. آن هنگام است كه آرمانگرا گذشتهاش را بايگاني ميكند و به آينده فكر ميكند. فكر بهره بردن از اين قطاري كه دارد با شتاب ميگذرد تمام وجودش را پر ميكند و سعي ميكند تا فربه شود و اينها البته هيچ يك در ذات خود بد نيست. همين هم هست كه هر يك از دوستانم كه ميروند، بهشان ميگويم: براي خودت بسيار خوشحالم و براي اين مملكت بسيار ناراحت.
هر آرمانگرايي كه ميرود، معلوم است كه خوب فكر كرده و اين راه معقول را انتخاب كرده و همين يعني كه آدم معقولي است. پس با رفتنش از ميزان عقلانيت اين سرزمين كم ميشود. و بدا به حال سرزميني كه چنين بلايي به سرش بيايد. كه عقلايش بروند و سفيهانش بمانند و آنان كه توان رفتن دارند و ماندهاند ديوانگانش باشند.
آنهايى هم که مى روند و چنين ماجرايى برايشان اتفاق نمى افتد، من نمى دانم چه نامى بايد بر آن ها گذاشت. دمشان گرم و تعدادشان بيش باد.