فردا که بيايی مرا نفسی نيست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
علی آرام
چند ماه پيش حول و حوالی انتخابات يک عدهای از بچهها همچو عقابی شکستهبال و فرو رفته در شنزار( شعرهای دهه سی ،نادر نادر پور) به زمين و زمان بد وبيرا ميگفتند،يک عدهای ديگه از بچهها تحليلشون اين بود که اين رد صلاحيتها امداد الهی هستند‼ تحليلشون هم اين بود که با توجه به انتخابات سال قبل شورای شهر و رای نياوردن اصلاحطلبان (گو اينکه کسانی هم که رفتند با رای خيلی خيلی پايينی رفتند)؛اگر وضعيت به همين شکل پيش رود روند اصلاحطلبی بطور کامل بلوکه می شود .يعنی اينکه آقايون اصلاحطلب نياز به يک استراحت وبازسازی دارند.
حالا امداد غيبی يا هر چی ،از ما بهترون هر چه خواستند کردند وآب از آب هم تکون نخورد .چند شب پيش شبکه اول برنامه مردم ومجلس (با اون مجری...) افاضات آقايون رو گذاشته بود:
يه آقای معممی (نماينده جيرفت) آنچه که خودش سزاوار اون بود به اصلاح طلبها گفت و هزار دری وری ديگه (آدم خندش می گرفت از بس که مهمل می گفت) انگار که بيست، سی سال گذشته زير خاک بوده(حالا جدا از اين هفت هشت سال گذشته که یحتمل زير سنگ بوده). حرفهايی هم اين چند وقته میشنوم مثلا نيروی انتظامی دو سر خيابون رو بسته ملت رو انداختند داخل مينیبوس واز اين حرفها .
از آنطرف هم اونهمه تبليغ (بو دار) برای خداحافظی از لاريجانی و کرنش وبوسه ضرغامی به بيرق بسيج ،میترسم دوباره هر چی ده بيست سال گذشته کردند دوباره شروع کنند و روز از نو روزی از نو. انتخابات رياست جمهوری سال آينده خيلی چيزها رو مشخص می کنه. ولی به نظر من ما از لحاظ فرهنگی واجتماعی هنوز خيلی جا داريم تا نوبه به سياست بشه .
يه داستان جالب هم بگم ختم کلام:
يه دفعه يه عارف بزرگ (مثلا محیالدين عربی) میخواسته برای مردم حرف بزنه ملت همه جمع میشوند وآقا هم میره بالای منبر جمعيت خيلی زياد بوده يکی از ته جمعيت بلند ميگه که خدا رحمت کند کسی را که بلند شود ويک قدم به جلو بگذارد؛عارف گرانمايه از منبر مياد پايين وميگه انچه که می خواستيم بگيم اين مرد گفت .
تا بـــــــــــعد بـــــــــــــــدرود.