اورکات طلبي و جنبش آنتي اورکاتيسم
_____________
آبچينوس
در پي موج وسيعي که دامنه آن کاربران ايراني اينترنت را هم در بر گرفت قريب به نيم ميليون نفردر سراسر دنيا در يک مدت کوتاه به عضويت سايت اينترنتي اورکات در آمدند. در اين ميان سهم کاربراني از کشور هاي ايالات متحده ، برزيل و ايران ، به مراتب بيشتر از ساير کشور ها بوده است.
اورکات سيستمي است که بوسيله آن ، فرد مي تواند با ثبت مشخصات و اعلام علائق خود ، و استفاده از امکان جستجو در ليست اعضا ، افراد همفکر ، همکار و يا دوستان قديم خود را يافته و ارتباط بيشتري با آنها برقرار کند.
جذابيت اين سيستم به دليل بسته بودن محيط و شرايط اجتماعي کشورمان و سختي برقرار ي ارتباطات دوستانه نزد ايرانيان چنان بود که براي عضويت در آن از يکديگر پيشي مي گرفتند. وليکن به نظر ميرسد اکنون اين تب فروکش کرده و موجي در جهت عکس در جريان است که موجبات نگراني خيل عظيمي از کاربران اورکات را فراهم آورده.شايد مهمترين و قابل اعتنا ترين دلايل ترغيب به خروج از اورکات را بتوان در گزارشي که سايت اينترنتي بازتاب منتشر کرده است يافت. گزارشي که اکنون در ميان کاربران در حال تکثير و دست به دست شدن است.
در اين نوشتار قصد دارم با نقد و رد نحوه استدلالات مطروحه در گزارش بازتاب ، به اين نتيجه برسم که نه آن هيجان اورکات طلبي و نه اين جنبش آنتي اورکاتيسم ، هيچ کدام با رفتار مبتني بر عقل و منطق سازگاري ندارند.
بازتاب در گزارشي به نقل اطلاعات جمع آوري شده توسط خبرنگارش پرداخته که در نگاه اول ، ظاهري منطقي و مجاب کننده دارد.ليکن با دقت نظر در آن پي خواهيم برد که به استدلالات طرح شده در آن بدليل عدم اعتبار فرضيات آن ، خدشه جدي وارد است
نويسنده در همان آغاز گزارش ، با بکارگيري الفاظي مثل " تبليغ شبکه مشکوک" و ياد آوري و تاکيد آمريکايي بودن سايت اورکات و صاحبان آن سعي در القاء ذهنيتي منفي نسبت به موضوع مورد بحث دارد. سپس به ذکر شرحي در مورد اورکات و امکانات آن پرداخته و متذکر شده که عضويت در اورکات فقط با دعوت يکي از اعضاي پيشين امکان پذير است.در اين گزارش ، اين موضوع که گوگل همان CIA است و پروژه اورکات هم يک پروژه جاسوسي است ، قطعي فرض شده و چند بار نحوه عضويت در سايت را متذکر شده وآن روش عضويت و شرايط اعضا که به قول نويسنده در بخش Security و امنيتي آن به رويت متقاضي رسانده ميشود را به عنوان يک نکته منفي ، دليلي برپيگيري منشاء ارتباطات اعضا و اثبات نظريه جاسوسي اش دانسته است.امري که مشابه آن در خيلي از سايت هاي ديگر و نيز سازمان هاي خصوصي يا دولتي داخل کشورمان هم رايج است و هيچگاه هم مورد اتهام قرار نمي گيرند. به عنوان نمونه مي توان به سيستم بانک اطلاعات شبکه پست مستقيم جمهوري اسلامي اشاره کرد و يا آموزشگاه هاي کنکور که از متقاضيان تعهد ميگيرند عکس و مشخصاتشان در صورت کسب رتبه هاي عالي جهت تبليغات و مصارف خوب ديگر ، مورد استفاده قرار گيرد وده ها نمونه ديگر.
در ادامه بررسي بازتاب ، در مورد 11 سپتامبر و پروژه هاي FBI ، توضيحاتي داده شده که اطلاع رساني در مورد آنها محسوب ميشود اما ارتباطشان را با اورکات شرح نداده است. سپس در باره فرار مغز ها و بازي هاي اقتصادي هرمي مثل پنتاگونو و ... و غيره هم نکاتي مطرح کرده است که در زير ، به آنها پاسخ خواهم گفت:
1-با توجه به اينکه خود نويسنده اذعان دارد که مي توان با ثبت مشخصات غير واقعي ، هم از امکانات آن بهره برد و هم گرفتار تور جاسوسي آن نشد ، معلوم نيست که يک چنين بانک اطلاعاتي مخدوشي تا چه حد مي تواند براي يک سازمان جاسوسي ، معتبر و مفيد محسوب شود؟ خوانندگان عزيز را به مطالعه پروفايل اشخاصي مثل بوش و بن لادن و جان کري ارجاع مي دهم.
در اینجا متذکر ميشوم که قصد من از بيان اين مطالب، رد کردن فرضيه و شايعه ارتباط گوگل و سيا نيست بلکه مرادم نشان دادن ايرادات نحوه استدلال نويسنده بازتاب و جلوگيري از شايعه پراکني است. بديهي است مشتاق خواهم بود که دلايل بهتر و معتبر تري را در مورد اين ارتباط بدانم.
2- در گزارش بازتاب اورکات فرزند ناخلف پنتاگونو ناميده شده است.اما با آگاهي از اهداف و نحوه عمل پنتاگونو و بازي هاي هرمي که منافع اقتصادي در آنها پيگيري مي شود ،تفاوت ميان آنها با سايت دوستيابي اورکات به وضوح عيان خواهد شد وذکر چنين مشابهتي جز تعجب چيز ديگري به همراه ندارد.ضمناً با توجه به ممنوعيتي که براي پنتاگونو و بازي هاي مشابه آنگونه که نويسنده بازتاب گفته اند از سال 1960 به اين سو براي آمريکاييان وجود دارد اين سوال مطرح ميشود که چگونه است که شهروندان آمريکا بيشترين تعداد اعضاي اورکات( فرزند خلف پنتاگونو ) را تشکيل ميدهند؟ و اين از ديد مسؤولين آمريکايي پنهان مانده است.
3- نويسنده بازتاب بزرگترين مضار اورکات را فرار مغز ها ونخبگان به خارج از کشور دانسته است. غافل از اينکه يکي از بزرگترين عوامل خروج متخصصين از مملکت ، عدم اميد به آينده و نبودن امکانات براي اجراي پروژه هاي تحقيقاتي و تخصصي آنهاست. در حقيقت ريشه آن در ميزان رفاه اجتماعي و نحوه مديريت و شرايط کاري در مملکت خودمان است ، نه تمايلات مسؤولين کشور آمريکا.
4- ذهنيت توطئه و استدلال دايي جان ناپلئوني آفتي است که به دليل شرايط تاريخي کشورمان ، و نبودن شرايط دلخواه اجتماعي همواره همراه مان بوده است. هميشه در صدد يافتن مقاصد پشت پرده و ارتباطات خاص در امور هستيم و شايعات در اين زمينه ها را راحت تر ميپذيريم. به تصور من نويسنده بازتاب گزارشش را نه بر اساس اطلاعات معتبر بلکه بر اساس ذهنيات منفي خودشان تنظيم کرده اند .
با همان ذهنيت توطئه ، مي توان اينگونه استدلال کرد که بازتاب ارگان رسانه اي طيف خاصي است که بدليل ارتباطاتش با سپاه و سازمان هاي امنيتي ، قصد دارد از ايجاد گروه هاي همفکر ميان کاربران ايراني اينترنت جلوگيري کند . همانگونه که در جامعه حقيقي از بوجود آمدن گروه ها و اجتماعات و حرکت هاي سازمان يافته خارج از کنترل ، جلوگيري مي شود.به همين منظور به شايعه پراکني در مورد سايت جديد التاسيس اورکات که اين امکان را به کاربران ميدهد ، پرداخته است.اما پر واضح است که به اين استدلال آبکي هم همان ايرادي وارد است که به نحوه استدلال نويسنده بازتاب.
به تصور من عضويت يا عدم عضويت در سايت اورکات ، آنقدر ها هم مساله با اهميتي نيست که تا اين حد موافق و مخالف داشته باشد.مهم اين است که ببينيم اين عضويت ، تا چه حد برايمان مفيد است .شايد مهمترين دليل براي عدم عضويت در اورکات ، بي نيازي نسبت به امکاناتش باشد. والا توسل به زمين و زمان و افشاء روابط پشت پرده احياناً خيالي و مقاصد پنهاني شيطان بزرگ نميتواند دليل مناسبي تلقي بشود. از تکرار مجدد مطلب کاملاً منطقي( ويروسي به نام اورکات /پارسا صائبي) پرهيز کرده و دوستان را به مطالعه همان ارجاع ميدهم. از بابت طولاني شدن اين اولين مطلب ، از حضور همگي دوستان پوزش مي خواهم.