آخ! جسم سخت، بدو برو تو کمد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
س.ع.دشمن شناس
الف) در دادگاه :
شيرين عبادى: « من اعتراض دارم، اين آقاى اقدم بيگناهه.»
وکيل مدافع متهم: « تورو به خدا خودتون رو به ما نچسبونيد.»
قاضى : « بالاخره اين وسط چى به چى شد؟ خود متهم صحبت کنه»
متهم : « من حرفى براى گفتن ندارم. کارى هم نکرده ام. ولى هر چى دستگاه عدالت بگويد روى چشم قبول مى کنم.»
قاضى :« متهم جان، خدا حفظت کنه! تو هم مثل همه مامورين گل امنيتى ما کارت درسته ، برو که الان روى SMS بهم گفتند تو تبرئه ميشى! »
مدعى العموم : « پس کيفر خواستى عليه زهرا کاظمى به اتهام تمارض و تظاهر به شکنجه تهيه کنيد.»
قاضى: « اهه! سفير هلند اينجا چيکار ميکنه؟!»
ب)مسائل حاشيه اى:
موتلفه: « اين وکلا از سفير کانادا پول گرفتند، بگيريدشان »
سعيد جون : « خوب شد اين وسط دوتا روزنامه هم بستيم. جواد! اين پيشنهاد دمپايى هم خيلى خوب بود ها! هم پاى آدم رو نميزنه هم ديگه کار نميده دستمون! »
راستى تند : « مردم از گردن کلفتى، حالاديگه به کى گير بديم؟ »
راستى معتدل : « هوا خيلى گرم شده نه؟ »
دوم خردادى هاى عزيز (معروف به اپوزيسيون خودى!) : « … »
ج) چند ماه بعد زندگى شيرينتر مى شود:
نماينده مدعى العموم : « براى محفل جسم هاى سخت و خودسرى که از عناصر مشکوک و مسالهدار بودند و مى خواستند با سنگ پاى قزوين نظام ما رقابت کند و توطئه اى شوم راه بيندازند، احضاريه صادر شد و در همين راستا بازجويى از ميله هاى بى تربيت زندان و نيز چند لبه خدانشناس پله و نرده هاى مهمان پذير اوين را شروع کرده ايم. »
ايلنا : « تعدادى ديگر از وکلاى دادگسترى توسط شوراى نگهبان رد صلاحيت شدند.»
جسم سخت واقعى: « بابا من اين گوشه توى کمد کپک زدم . کارى نکردم من هم بيگناهم! »