18 تير
ــــــــــ
سحر
توضيح : ميدونم كه اين متن رو بايد يه ماه پيش مينوشتم ، ولي ننوشتم ؛ حالا هم اونايي كه خيلي مقرراتي هستن ميتونن الان اين متن رو نخونن و در عوض 18 تير سال آينده به آرشيو وبلاگ مراجعه كنن و بخوننش ( البته اگه تا يازده ماه ديگه در قيد حيات بودن )
اصل مطلب : چند ماه پيش وقتي برنامهي امتحاناي دانشگاه به طور كامل اعلام شد ، يه روز داشتم با دوستم صحبت ميكردم كه دوستم گفت: ميدوني همهي رشتهها تا پنجم تير امتحاناشون تموم ميشه ؟
- آره
ترسوها فكر ميكنن اگه بچهها تا 18 تير تو دانشگاه باشن كار دستشون ميدن
- خب مگه اشتباه ميكنن ؟
چه خوش خيالي تو ؛ فكر ميكني چند درصد از دانشجوها روز 18 تير يادشون باشه ؟
- من نميدونم ولي نبايد تعدادشون كم باشه
خب بذار بهت بگم چند درصد … يك درصد ، فقط همين
…
واما از اونجايي كه اين دوست من زياد از حد بدبينه من تصميم گرفتم خودم شخصاً سؤال مشترك زير رو از چند تا از دوستام بپرسم . سؤال اين بود : چرا امتحانات همهي رشتهها تا پنجم تير تموم ميشن ؟
و اما جواب دانشجويان :
دانشجوي ترم يك :خودم هم نميدونم چرا اينقدر دير( ! ) تموم ميشن ؛ دبيرستان كه بوديم خيلي زودتر تعطيل ميشديم .
دانشجوي ترم دو :چه خوب زود تعطيل ميشيم وگر نه استاد“ م ” كل كتاب رو درس ميداد .
دانشجوي ترم سه : بابا ول كن اين امتحانارو . راستي خبر داري آقاي “ ش” رفته خواستگاري فلاني ؟
دانشجوي ترم چهار : چرا نداره مگه بايد كي تموم ميشد ؟
دانشجوي ترم پنج : سحر اين كارآگاه بازيها چيه در مياري به جاي اين كارها يه كم به خودت برس ، لوازم آرايش تو خونتون پيدا نميشه ؟
دانشجوي ترم شش : حتماً به خاطر گرماي هوا بوده
( چه عجب يه نفر پيدا شد كه خيلي خنگ نيست )
دانشجوي ترم هفت :اصلاً مگه امتحانا تا پنج تير تموم ميشن ؟
دانشجوي ترم هشت :چراشو نميدونم ولي خدا خيرشون بده ( !!! ) من كه ديگه حوصلهي دانشگاه اومدن رو ندارم .
خب اين هم از جوابها( راستي اون يك درصد پس كجا بود؟ ) ، حالا اگه دوست داريم ميتونيم به داشتن دانشجوياني آگاه افتخار كنيم يا ميتونيم بخنديم و خودمون رو به اون راه بزنيم يا اينكه …
( خيلي سخته آدم يه حقيقت تلخ رو بخواد با شوخي بگه پس بذاريد خيلي رُك بهتون بگم كه ما دانشجوها كارهايي مهمتر از “ بيداري ” داريم ، از ما انتظار انقلاب نداشتهباشيد )