دوستان آزاديخواه! چرا عصبانى مى شويد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارسا صائبى
اشاره: دوستانى وبلاگ نويس و سياسى در اين چند روز خود را به راه ديگرى زده اند گويى که اتفاق خاصى نيفتاده است. ايرادى نيست. در هر حال به عقيده اين دوستان قطعا بايد احترام گذاشت. هر کس آزاد است که سکوت کند. (هر چند الحق از وبلاگ هايى که هيچ انتظار همراهى نبود، همصدايى و هم آوايى ديديم. دست مريزاد!) اما در اين بين دوستانى سياسى و وبلاگ نويس منجمله جناب شبح به شدت عصبى شده اند. به ما «امروزيها» ايراد گرفته اند که جو زده شده ايم، گله وار پشت سر کسى يا کسانى راه افتاده ايم يا هويت خود را از دست داده ايم و از اين قبيل تعابير تند. به اين دوستان چند نکته کوتاه يادآورى مى شود:
الف) با ناسزا گفتن و متلک پراندن و تحقير عقيده اى که با آن مخالفيم چه چيزى را ميخواهيم ثابت کنيم؟
ب) از اينکه نيروى جمعى ما هميشه بايد صرف خودمحورى و تکروى و پرداختن به امور تفرقه برانگيز و کم نتيجه بشود، عميقا بايد متاسف بود.
ج) کلى گويى راه به جايى نمى برد. از بد بودن حرکت گله وار چگونه مى خواهيم به محکوم کردن حرکت « امروزى» شدن وبلاگ ها برسيم؟ ترجيع بند اکثر قريب به اتفاق وبلاگ ها اين بوده است که «از اصلاح طلبان دل خوشى نداريم» و «اين حرکت به معنى همراهى آنان نيست» . جالب اينجا است که خود مصطفى تاجزاده نيز به اين مطلب که عدهاى از حمايت کنندگان از اين حرکت از طيف فکرى مخالف با اصلاح طلبان بوده اند اشاره کرده است. خوب اين کمال بى انصافى و کج نظرى و لجبازى و بى منطقى است که به اين دسته از دوستان وبلاگ نويس منطق پذير و کسانى که هيچ منافعى در اين کار ندارند و بنا بر يک حسابگرى مثبت سياسى و دفاع از آزادى بيان و مقابله با سانسور به اين عرصه پا گذاشته اند و با اصلاح طلبان حکومتى درست يا نادرست (از ديد بنده درست) مرز بندى مشخصى داشته اند، لقب گله بدهيم. سوال اين است که پس بنا به منطق اين دوستان کدام حرکت جمعى گله وار نيست؟ تعريف حرکت و اتحاد ناگله وار چيست؟
د) دوست انقلابى ما که گويا از انقلابى بودن خود پشيمان هم نيست ليکن از گله وار حرکت کردن بقيه گله مند است، بد نيست به خاطر داشته باشد که انقلاب هاى دنيا را چه بخواهيم چه نخواهيم همين گله ها - به قول ايشان- انجام داده اند.
آقايان هر گردى گردو نيست. هر انسجامى پوپوليستى نيست. اگر هم باشد بنا به منطق انقلابى شما بر آن عيبى نيست! (مگر اينکه کتاب تاريخ انقلاب ها را از نو و با روايت جديدى بنويسيم.)
عجيب است که انقلابى باشيم، از انقلاب پنجاه هفت هم حمايت کنيم، بعد «اتحاد گله وار» را محکوم کنيم سپس باز انقلابى مانده باشيم و حکم به انقلاب موعود هم بدهيم! (انقلاب با کدام نيروى غير گله اى؟ اجازه بدهيد يواشکى حتى به عنوان يک بدبين سابقه دار نسبت به پديده اصلاحات بپرسم اصلا کدام نيرو؟)
نه! ما «امروزيها» گمان کنم که منطق پذيريم و در درجه اول حواسمان به خودمان است که تناقضات حرفهايمان از درجه اى بالاتر نگيرد! ما گله نيستيم و با همين کارهاى کم هزينه تحرکى اثر گذار از خود نشان مى دهيم. مطلب را در ميانه آن با توجه به ايام شادى و شعف فعلى به پايان مى برم و کام دوستان را با ياد آورى مطالب توهين آميز تلخ نمى کنم.
اميدوارم دوستان متوجه شده باشند که «دشمن ما» ممکن است گاهى خيلى هم به ما نزديک باشد. دليلى براى عصبانيت نيست. در درجه اول مواظب خودمان باشيم!