عصر «جامعه زدنى»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارسا صائبى
دکتر سروش در قم مورد ضرب و شتم قرار گرفت. خبرى تاسف بار و حزن انگيز. يک عده قداره بند حرفه اى و چند تا نوجوان کم عقل و ساده دل را جمع مى کنند و سنگ و چماق به دستشان ميدهند و ميگويند بزنيد. همين بود که به امام و پيغمبر فحش مى داد! کجاى دنياى امروز را سراغ داريد که با يک استاد فلسفه علم، فلسفه اديان، اسلام شناس، اديب، خطيب، شاعر و روشنفکر - با نظراتش که گاهى انتقاد برانگيز هم ميتواند باشد کارى ندارم - با سنگ و چوب و زنجير و کشيده و مشت، مقابله ايدئولوژيک کنند! يک نمونه در کل دنيا هم نيست. ما ايرانيان واقعا بىنظيريم. سروش را که ماشين طرح معما و مساله فکرى است و همه ما را به انديشيدن (وجه مميزه آدمى) دعوت مى کند و خودش هم راه حل ارائه مى دهد، ميزنند براى اينکه منافق است و قم المقدسه جاى منافقين نيست!
نميدانيم دوباره چه شده که سگان هار استبداد دينى پاچه گيرى را شروع کرده اند. با توجه به اشاره اى که سعيد حجاريان کرده بود شايد کشتيبان را سياسيت دگر مى خواهد بيايد و از دل اين معرکه اتمى ناگهان تصميمى اساسى قرار است گرفته شود. الله اعلم. از اين قوطى مارگيرى آخوندى هر چيزى بر مى آيد.