کیش و مات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسام آزاد
وضعیت ایران مانند یک مریضی است که از یک بیماری مزمن رنج می برد. به خاطر این بیماری چندین بار تا پای مرگ رفته است ولی با خوش شانسی از مرگ بر گشته است. چندین دفعه تحت عمل جراحی (جنبش های اجتماعی) قرار گرفته است ولی بعد از یک بهبودی موقتی دوباره بیماری پیشرفت کرده است. این مریض بعد از آخرین عمل جراحی (دوم خرداد) از درمان قطع امید کرده است و حاضر نیست هیچ گونه درمانی را بپذیرد.
دوم خرداد حداقل حسنش نشان دادن علایم بیماری بود. مشخص شد بیماری خیلی بیشتر ازآن که فکر میشد پیشرفت کرده است. اما بخاطر عدم موفقیت در درمان عده زیادی را از درمان پذیری این بیماری مایوس کرد.
اما هنوز ایران هست و نفس میکشد باید کاری کرد !!
شمس الواعظین در یکی از سخنرانی هایش در جمع دانشجویان ایرانی یکی از دانشگاه های کانادا اسم مجلس هفتم
را مجلس رفاه گذاشت. او معتقد بود که جناح راست توانایی سامان دادن اقتصاد داخلی را به خاطر در دست داشتن بنگاههای سنتی مثل صندوقهای قرض الحسنه و بنیاد مستضعفان دارد. او می گفت که این رفاه همراه با آزادیهای اجتماعی خواهد بود.
اما دیدیم که با روی کار آمدن مجلس هفتم همه محاسبات مردم و جناح های اصلاح طلب به هم ریخت. مجلس چشم و گوش بسته ای که اگر اندک توانایی اندیشیدن را هم دارد بر سر ذوب شدن در ولایت آنرا از دست داده است. اگر گمان میرفت که محافظهکاران با بدست گرفتن قدرت مدل اصلاحات چینی (آزادی اجتماعی و محدودیت سیاسی) را در پیش خواهند گرفت اما آزادیهای اجتماعی را هم همزمان با اعمال محدودیتهای سیاسی محدود کردند. حتی تنش روابط خارجی ایران بر سر پرونده هستهای هم محافظهکاران را از محدود کردن آزادی های اجتماعی و سیاسی غافل نکرده است (این خود بحث مفصلی دارد که بزودی نظرم را در مورد آن خواهم نوشت).
همه اینها را گفتم تا به انتخابات ریاست جمهوری در ایران برسم! به نظر می رسد که برنامه محافظه کاران در برخورد با دولت دارای دو جهت است که هم زمان دنبال می شود. جهت اول برنامه ریزی برای بدست گرفتن دولت. آنها دیگر حاضر به پذیرش ریسک دیگری مثل دوم خرداد نیستند. اما با مطرح شدن موسوی بعنوان کاندیدای مورد نظر اصلاح طلبان و تجربه دوم خرداد این احتمال مطرح شد که ممکن است نتوان دولت را بدست آورد. لذا تصمیم بر محدود کردن قدرت دولت توسط وضع کردن قوانین جدید گرفته شده است.
به نظر می رسد که مردم و جناحهای اصلاح طلب کیش شدهاند و چند حرکت بیشتر برای مات شدن ندارند. از قرار معلوم هیچ برنامه خاصی نیز از طرف هیچ گروهی مطرح نیست.تجربه مجلس هفتم و شورای شهر ثابت کرد که با بودن در قدرت حتی بصورت محدود بهتر میتوان اصلاحات را به پیش برد.
به نظر من باید اصلاحطلبها روی یک کاندیدای معقول به توافق برسند و وظیفه ما این است که هر وبلاگ و هر مکان عمومی مثل تاکسی به یک ستاد تبلیغاتی برای آن کاندیدا تبدیل شود. شاید مردم رای بدهند!!!