--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Sunday, September 26, 2004


به بهانه غربت!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سام الدين ضيائى

روزهای تلخ و ناگواری بود.سياه روی سياه يوشيديم.هنوز در غم از دست دادن «جامعه» حيران بوديم که ماتم مرگ« توس» تاب و توان ما را ستاند.بار ها صفحه بی جان توس و جامعه شهيد را با چشم های اشکبار خوانديم و چاره ای جز سکوت نديديم.آن همه دلتنگی و آزردگی خاطر دست خودمان نبود.در هوای مالامال از نگفتن ،توان انديشيدن نداشتيم و دست را انگيزه ای برای نوشتن نمانده بود.
...تولد «خرداد» و «صبح امروز» کمی از اندوه و عمق فاجعه کاست.ديگر نتوانستم ننويسم.خواستم «با مسئوليت شمس» برای جامعه بنويسم و به يادم آمد که جامعه به دار جهل آويخته شده و توس هم!به مسئوليت خودم و با چشمانی منتظر‌،انتظارم را از خرداد نورسيده نوشتم و گفتم(۱):
«قلم زبان خداست.قلم امانت آدم است.قلم وديعه عشق است.
هر کس را توتمی است.
و قلم توتم من است
و قلم توتم ماست.»(۲)
و خواستم تا به تزويرش نفروشند. به دست زور نسيارندش و به کيسه زرش نبخشند.به بيگانه اش ندهند!...مبادا نان لای خرداد بييچند!
و چنين شد.هرگز نان ـ مثل آن روزنامه عصر ـ نان لای خرداد ييچيده نشد.
...جامعه تولدی ديگر يافت و «نشاط » آمد.اما نشاط را هم از جامعه گرفتند و مردم بی نشاط، بر دار کردن «سلام» را به چشم ديدند.به انتقام از دانشجويان کوی ،خرداد را نيز ـ در راه آزادی انديشه و بيان آن ـ که زبان گويايشان بود، شهيد کردند.«فتح» آمد و نويد فتح الفتوح ديگر داد که «عصر آزادگان» از راه رسيد.آفتاب امروز و بيان و.... تو گويی از خون مطبوعات وطن لاله دميده! اما اين بار زندان دسته جمعی و قتل عام! لطف فرموده گفتند بگذار «بيان» آزاد باشد تا «آزادی بيان» محفوظ بماند!
آزادی «بيان» غنيمتی بود گرانقدر و يگانه گوهر بازمانده ی خانواده مطبوعات ، که «بهار» آمد و مطبوعات «حيات نو» يافتند.گفتيم مطبوعات هنوز زنده است و براى بازماندگان بازجشنواره گرفتيم.
ديگر نمی خواهم به ياد بياورم يس از بريدن زبان بيان و درد ينهان بهار و مرگ حيات نو را که با سرگذشتم در دوران قلم زنی دوباره ام در «دوران امروز » و «بنيان» و «آيينه» عجين است و ييوندی بی گسست با «صبح امروز»يان دارد! و «نوروز» را با اتهامی بی سرانجام!(۳)
... و اين که ديگر بار نتوانستم بنويسم.حتی در «امروز».تا به امروز که يک سال از «ميهن» و «مصباح» دورم!(۴) ديدم «حسين زمان» برای صبح «امروز» خودمان از غربت خود و ۱۸ تير نوشته،که گويا نبايد از آن نوشت!خواستم به بهانه غربت زمان و ننوشتن از ۱۸تير و فراموش شدن خودم دو سه سطری نوشته باشم!
(۱):روزنامه خرداد،۳۰دی ماه۱۳۷۷(اولين يادداشتم در مطبوعات اصلاح طلب)
(۲)دکتر علی شريعتی،هبوط در کوير
(۳)بند چهارم ادعانامه دادستان با عنوان اهانت به جايگاه ولايت فقيه و توهين به مسئولان رسمی کشور،موضوع مورد اتهامم در يادداشت مورخ ۸/۳/۱۳۸۰ روزنامه نوروز
(۴)يس از گذشت يک سال، اين عادت بد را نتوانسته ام ترک کنم!از هر ۳ يادداشت اولی اش خود به خود به «مصباح» مربوط می شود!اولی را بعد از يک سال وقفه به ياد اولين اش با عنوان «راه حصول به دين حقيقی ـييرو سخنان اخير مصباح يزدي» مندرج در صبح امروز شهريور ۱۳۷۸ ،به حضرت ايشان تقديم می کنم.يادش به خير باد اگر شر نسازد!

 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى