جنگ روانى بىحاصل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارسا صائبى
پريروز در مطلب «بلاى قرن و فتح باب ديالوگ!» اشاره شد که گشودن باب گفتگو با حسين شريعتمدارى بسيار خطرناک است. آوردم که :« هيچ بعيد نيست که جناب حسين بازجو حرف هاى حسين درخشان را معکوس کرده و در کيهان از او به عنوان يک آدم نادم و پشيمان که مايل است به آغوش اسلام ناب محمدى برگردد ياد کند!» متاسفانه پيشبينى بنده درست از آب در آمد و حسين بازجو نشان داد که کارش را خوب بلد است. او در مقاله اخير خود تحت عنوان «پس لرزه هاى عنکبوت» آورده است: «طي چند روز گذشته، برخي از اعضاي داخلي و خارجي شبكه مورد اشاره كه نام آنها به صراحت و يا به اختصار -با اشاره به حروف اول و آخر نام- در يادداشت كيهان آمده بود، از طريق تلفن و يا «واسطه» با كيهان تماس گرفته و از اينكه، كوتاهي و تساهل دستگاههاي امنيتي و قضايي كشور زمينه سوءاستفاده شبكه يادشده از آنها را فراهم آورده بود گلايه هايي داشته اند». او با آوردن عباراتى مبهم و استفاده از کلمه « واسطه » چه چيزى را مى خواهد ثابت کند؟ قسمتهاى پايانى سرمقاله کيهان کاملا پليد بودن نيات جناب بازجوى سرمقاله نويس را نشان مى دهد. همه ما مى دانيم که ماشين سرکوب آزادى بيان همواره از روشهاى ثابت و پيش پا افتاده اى پيروى کرده است. در پست قبلى آورده بودم که «سياست[همزمان] توپ و تشر و زمزمه در انداختن و ارعاب و تهديد معمولا جواب مى دهد.» هيچ تعجب نکنيد که حسين شريعتمدارى اگر جز اين کند باعث تعجب است. اين ماييم که بايد نشان بدهيم اين روشها کار آيى خود را از دست دادهاند.
در چنين شرايطى همه بايد در نهايت آرامش و درعين حال حفظ هوشيارى و پرهيز از اقدامات نسنجيده به کار عادى خود ادامه دهيم. مسائل زيادى پيش رو هست و عرصه سياست نياز به دقت بيشترى دارد. بگذاريد شريعتمدارى اين ميانه براى خودش ياوه بگويد. چون جمع خودمان و دوستان وبلاگ نويس را ميشناسيم، به رطب و يابس بافتن جناب بازجوى قلم بدست اصلا توجه نمى کنيم و از جنگ روانى جديدى که براى ايجاد تفرقه در بين ما راه انداخته باکى نداريم.