به یاد اکبر گنجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رامشاد ؛ "اکبر گنجی"
ضمن عرض سلام به همه دوستان نویسنده و خوانندگان محترم " فانوس" که از این پس من را نیز در هم اندیشی های خود حاضر خواهند یافت؛ اولین یادداشت خود را به اکبر گنجی عزیز تقدیم می کنم؛ شجاع ترین مرد جمهوری خواه ؛ که میداند برای رسیدن به هدف باید هزینه پرداخت و دیگران؛ الزامی برای رساندن ما به اهدافمان که ندارند ؛ هیچ؛ دهها مانع پدید می آورند تا از رسیدن به آنها باز مانیم! باور قلبی عمیق می خواهد تا نترسیم و عقب نکشیم؛ روان سالم می خواهد تا " فردیت" خود را باورکنیم وجرات داشتن نظرات خاص خود را داشته باشیم و "اعتماد به نفس" می خواهد تا دیدگاههایمان را ابراز کنیم. این ها که نوشتم اکبر گنجی داشت و خاتمی نداشت. برای همین است که گنجی سالها است در زندان است ( چندی پیش خواندم علیرغم آن که شدیدا از بیماری رنج میبرد ؛ برای آن که " حسرت یک آخ را بر دلشان بگذارد" صدایش در نمی آید مبادا فکر کنند گنجی بریده ) و خاتمی نه تنها هشت سال ریاست جمهوری اش را به پایان میرساند ؛ بلکه می تواند در کنارفقیه بر تخت نشسته؛ سال های سال به خوبی و خوشی سپری کند!
به جد معتقدم خاتمی و کثیری از اطرافیانش با سستی ورزیدن ها و امروز به فردا افکندن ها ؛ چنان ضربه ای به " اصلاح طلبان" زدند که این طیف تا مدتها قادر به سر بلند کردن نیست. (هر چند که امیدوارم قبل از آن که طوفان " انقلاب" بلند شود ؛ اصلاح طلبان بتوانند مجدد بایستند) هم چنین خاتمی به علت انتساب به طیف روشنفکران دینی ؛ انها را نیز از ضربات خود مصون نگذاشت و حیثیت و اعتبار آنها را هم به بازی گرفت و کم نبودند کسانی که در این 8 سال دوران " ریاست دفتری" خاتمی ؛ به خصوص بعد از سال 79 ؛ درامکان پیدایش " حکومت دمکراتیک دینی" تردید های جدی کردند و با جدایی از طیف روشنفکران دینی به لائیک ها و سکولارها پیوستند.
یادم است که خاتمی را با مصدق مقایسه می کردند ؛ امروز کسی هست چنین فکر کند؟ من معتقدم خاتمی ؛ لیاقت بنی صدر شدن را هم نداشت چه رسد به مصدق بودن! بنی صدر " خط قرمز" داشت و به اصولی معتقد بود که عقب نشینی از آنها را نمی پذیرفت ؛ برای همین تحمل نشد و کنار زده شد. اما خاتمی شبیه به صدام حسین ؛ که وقتی دستگیر شد اجازه داد دندان هایش را هم بکاوند و آن گونه خوارش کنند و جرات خودکشی را هم نداشت؛ اجازه داد و کمک کرد مجلسی فرمایشی پدید آید و شجاعت استعفا هم نداشت و حالا با از دست دادن " موفق ترین وزیرش" – البته به قول خودش – دستمزد همراهی اش را می گیرد و عجب آن که از رو نمی رود و همراهانش هم شرم نمی کنند از این همه بی اصولی وبد عهدی! سخن بسیار است و نباید آنها را در یک پست گنجاند؛ که برخی مطالب تشریح می خواهند و به اختصار بیان کردنشان؛ جفاست. اولین نوشته ام را با یاد اکبر گنجی شروع کردم و آنرا بااین درخواست از سردبیر محترم فانوس به پایان می برم: لطفا تا روزی که گنجی از زندان آزاد شود ؛ همه نوشته ها ی مرا( که مطمئنا به پختگی نوشته های گنجی نیست) ؛ به یاد او و برای تشکر از پایمردی و شجاعتش ؛ به نام اکبر گنجی منتشر فرمایید. از نظر من اکبر گنجی کسی است که لیاقت دارد همه سیاسی نویسان در یک روز مشخص نام خود را اکبر گنجی بگذارند.
و من تا روز آزادی اش چنین خواهم کرد.