فرصتي براي رفراندوم، به روش ملي!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سيد سام الدين ضيــــائي
از ميان نامزد هاي مطرح شده براي رياست جمهوري آينده، مير حسين موسوي بزرگ ترين شانس اصلاح طلبان و همچنين نظام براي امکان ترغيب نسبي مردم بود که عدم تمايل رسمي خود را اعلام کرد. هاشمي رفسنجاني که هنوز در انتظار زمان اجراي نقشه فاش نشده خود است، دومين گزينه اي است که به نظر برخي نسبت به سايرين پس از موسوي ، راي دهندگان بيشتري را به پاي صندوق ها خواهد کشاند.
در ميان ديگر نامزد هاي احتمالي اصلاح طلبان نيز تنها دکتر مصطفي معين با توجه به حرکت هاي نسبتا متعادل و جسورانه اش در ماجراي کوي دانشگاه، انتخاب نسبي مديران شايسته براي دانشگاه هاي کشور و حمايت از آنان در بحران سازي هاي قدرت طلبان بهترين گزينه بعد از موسوي است. اما به نظر مي رسد اصلاح طلبان در صورت پيشنهاد وى، نخواهند توانست شرايط دوم خرداد را تکرار و مردم را پاي صندوق ها بکشانند. همچنين يافتن خاتمىاي ديگر در آخرين لحظه ها منتفي است و ملت هر چند حافظه تاريخي خوبي ندارد اما ماجراي خاتمي، دوم خرداد و هشت سال پس از آن را به اين زودي فراموش نمي کند. از اين رو مي توان بيش بيني کرد اصلاح طلبان در صورت اعلام هر نامزدي اعم از هاشمي و يا هر شخصيت نو يافتهاي مانند خاتمي، بازنده قطعي انتخابات فرمايشي خواهند بود. هر چند در بهترين شرايط و تکرار دوم خرداد نيز تجربه ناموفق هشت ساله نشان از شکست روش پيشين اصلاحي دارد.
با اين همه به نظر مي رسد هنوز هم تغيير آرام نظام تنها راه عقلاني و قابل دسترسي است. اما از سويي ديگر اصلاحات با تعريف پيشين به بنبست رسيده است و با قانون اساسي کنونى، هيچ کس قادر به تغيير و اصلاح در کوتاه و يا طولاني مدت نخواهد بود. تنها راه باقيمانده نيز اصلاح قانون اساسي است که از راه هاي قانوني فعلي قابل حتي قابل طرح هم نيست.
از اين رو پيشنهاد مي شود مخالفان قانوني قدرت طلبان حاکم اعم از همه احزاب و گروه هاي سياسي از پيشنهاد نامزد خودداري و از عموم ملت دعوت کنند تا با شرکت گسترده تر از دوم خرداد در انتخابات آينده و ريختن آرا با درج عنواني مانند «تغيير قانوني نظام»، رفراندومي را که حاکمان مستبد اجازه ندادند برگزار کنند!
راه پيشنهادى مى تواند مورد وفاق همه گروه هاى مخالف بدنه قدرتمند حاکميت، اعم از درون و بيرون نظام،اپوزيسيون داخلي و خارجي و حتي گروه هاي برانداز باشد. مي ماند ترغيب مردم که گمان مي رود اگر تنها گروه هاي شناخته شده داخلي نيز به توافق و تفاهم نسبي برسند، خواهند توانست!