--> <$BlogRSDUrl$>

فانوس

يک وبلاگ گروهی در عرصه‌ی سياست، اجتماع و فرهنگ

پيوند به مطالب ديگران

 

وبلاگ‌ها

 

Wednesday, October 27, 2004


جناب آقای ابطحی!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رامشاد شادمان

با سلام وآرزوی قبولی طاعات شما در این ماه مبارک وابراز خوشحالی ازاین که فرصتی در این دنیای مجازی برای گفت و گو فراهم است؛نکاتی را باشما در میان می گذارم ونسبت به مطالعه آن و پاسخ گویی جناب عالی ؛خوش بینم.
جناب ابطحی!
شما به عنوان عضو مجمع روحانیون مبارز و مشاور(جدیدا مستعفی) رئیس جمهور؛ از نزدیک دستی برآتش حوادث سالهای اخیرداشته اید وبه خاطر حضور در دنیای مجازی وب؛ با مطالبات ونظرات "واقعی" مردم؛ که این روزها فقط دراینترنت – که هنوزبه طور کامل تحت سیطره نظام درنیامده و ان شاءلله هیچ وقت در نمی آید- بازتاب پیدا می کند؛ آشناهستید. پس به خوبی ازجایگاه وپایگاه مردمی آن دسته از اصلاح طلبانی که هنوز به اصلاح در چارچوب نظام امیدوارند ؛ باخبرید و"نفرت و خشم" متراکم شده ازآن همه سستی وبدعهدی و بی کفایتی وفرصت سوزی را با همه وجود لمس کرده اید. حاصل این شناخت ؛ در مواضعی که اتخاذ می کنید (با همه محدودیت هایی که به علل مختلف از جمله تعلق به روحانیت؛حضور دردرون نظام ومجمع روحانیون و... دارید) به وضوح عیان است.
امروز در آستانه (به اصطلاح )انتخابات ریاست جمهوری؛طیفی که شما به آن تعلق دارید در تلاش است تا سنگر ریاست جمهوری را برای خود حفظ کند وآن قدر؛این حضور به هر قیمت(در قدرت) برایش مهم است که اصلا توجه نمی کند کرسی سابقا ریاست جمهوری( واز چند سال پیش به این طرف تدارکاتچی دیگر قوا وبه قول روزنامه رسالت صدراعظمی) را با کدام پشتوانه مردمی می خواهد به دست بیاورد! حداقل شما می دانید که شمار بسیار کمی از مردم؛ چیزی در حدود صفر درصد واجدین حق رای حاضرند حداقل کارقابل انجام؛یعنی حضور در پای صندوق رای را برای این جناح انجام دهند. در حالی که طیف مقابل چیزی در حدود 10 درصد واجدین شرایط را قادر است به نفع خود بسیج کند. این جانب با اطمینان می گویم که امثال آقایان کروبی و خاتمی تحت هر شرایطی ؛ دیگر قادر به کسب رای برای حضور در مناصب ظاهرا انتخابی نیستند وآن مردمی که در انتخابات مجلس هفتم ؛ در آقای کروبی شایستگی اعطای نمایندگی خود را ندیدند؛ ایشان را به سمت ریاست جمهوری برنخواهند گزید. این مساله تنها شامل ایشان؛ که انتهای سمت راست جبهه دوم خرداد است؛ نمی شود وحتی اگر رادیکال ترین فرد آن جبهه نیز(به فرض محال) ازسد نظارت استصوابی بگذرد؛ قادر به کسب آرای مردم نخواهدبود . از نظر من؛ آن چه سبب انصراف موسوی از شرکت در انتخابات بعدی شد؛ تنها عدم هماهنگی با مجموعه راست گرای نظام نبود؛بلکه ایشان به درستی تشخیص داد قادر به کسب تعداد رای بالا؛ آن چنان که شوک به رقیب وارد کند؛ نیست . ضمن این که مجموعه مواضع اتخاذ شده از ایشان طی سال های اخیر؛ هیچ شوقی در دل مردم ایجاد نمی کرد تا به نفع او در صحنه حضور یابند. اعلام این مساله که "دولت من موظف به قتل سلمان رشدی بود" ؛ نمونه یکی ازآن مواضع است. بنده که سال هاست اخبارومسائل سیاسی کشور را جزء به جزء پیگیری می کنم ؛ درفجایع بزرگ کوی دانشگاه ؛ قتل های زنجیره ای؛ ترور حجاریان؛ زندانی شدن نوری و گنجی و ملی مذهبی ها و... هیچ اعلامیه ای از طرف ایشان نخواندم وهیچ سخنی نشنیدم. تنها هنرشان طی این سال ها به کار بردن کلمه "توقیف فله ای" برای مطبوعات بوده؛ که شاهکار محسوب نمی شود! از بحث اصلی دور نشویم.سخن آن بود که امروز ما از طرفی با یک جناح سیاسی(موسوم به جبهه دوم خرداد) روبروییم که علیرغم وقوف به ناتوانی ها و بی برنامگی ها وناهماهنگی هایش از طرفی؛وعدم برخورداری از "حداقل" پشتیبانی مردمی برای حضور در بخش انتخابی قدرت؛ آن قدر که امکان پیدا می کنند؛ از طرف دیگر؛ اصرار به ماندن در قدرت دارد وبا نادیده گرفتن شعور مردم؛ آرزوی کسب مجدد رای از طرف آن ها را درسرمی پروراند؛ واز سوی دیگر بامردمی مواجهیم که هشت سال "استخوان لای زخم" را تجربه کرده اند واصولا هیچ اعتقادی به اصلاح پذیری نظام ندارند؛ چه رسد به آن که چارچوب آن اصلاحات را اندیشه های آقای خمینی بدانند (شعار مجمع روحانیون در انتخابات مجلس هفتم؛ که "به وضوح" شکست خورد و انکارش از سوی منکرین؛ هیچ یک از دردهایشان را دوا نمی کند(
اینک سوال اساسی که طرفداران نظام؛ به خصوص معتقدان به اصلاح پذیری اش باید به آن پاسخ دهند آن است که؛ دستاورد آقای خمینی برای مردم ایران چه بوده است؟ آیا جز این که ملت را به سال های پیش از مشروطه؛ یعنی صد سال پیش بازگردانده؛ تا همانند آن روزها در حسرت"داشتن عدالت خانه" بسوزند وهمه هم وغم شان کاستن از قدرت مطلقه حاکم باشد؛ تا جای پایی برای "نمایندگان مردم" بازشود؟ آیا ما باید هر سال در ماه بهمن؛ بازگشت به صد سال قبل را جشن بگیریم؟ با انحطاطی افزون تروبا مشکلاتی مهیب تردر همه عرصه های سیاسی؛اقتصادی ؛ اجتماعی و فرهنگی؟ انصاف دهید! آیا استبداد غیر دینی (مثل حکومت پهلوی) این حداقل مزیت را ندارد که مخالفین خود را دشمن خدا و پیغمبر وائمه نمی داند ودست کم به این بهانه با آن ها برخورد نمی کند؟ راه اصلاح بسته است واصلاح طلبان معتقد به نظام؛ ازحکومت مانده اند و از مردم رانده.
جناب ابطحی!
این جانب با سابقه سیاسی "اصلاح طلب موافق با نظام" وبا گرایش فکری به روشنفکری دینی؛ در سال های نه چندان دور؛ همواره "انقلاب مجدد" را باز تولید خشونت و استبداد می دانسته ام؛ اما الان مدتی است که مشغول تفکر و بررسی این ایده ام که آیا انقلاب تحت هر شرایطی مذموم است؟ وآیا اعتقاد به اصلاح پذیری نظام؛ تحت هر شرایطی؛ عملی معقول است؟ اشتباه نشود. به خوبی می دانم که در حال حاضر هیچ پتانسیلی برای انقلاب در مردم وجامعه وجود ندارد. نه جایگزین منسجم ومطمئن و با برنامه ای برای نظام فعلی هست؛ نه به فرض وجود چنین جایگزینی؛ آلترناتیو مذکور از کانال های ارتباطی قوی با مردم برخوردار است واز آن چنان حمایتی که بتواند مردم را به صحنه بکشاند. در چنین شرایطی چه باید کرد؟ آیا اعتماد مجدد به اصلاح طلبان وپذیرش پویش مجدد راه طی شده؟ با همان موانع قبلی؛ که اینک با گذشت زمان بزرگتر و قوی تر شده اند؟ من این راه را توصیه نمی کنم.
تدبیر دیگری باید اندیشید! تدبیری برای کوتاه مدت وبلند مدت. (برای کوتاه مدت ) راهی که توسط یکی از دوستان پیشنهاد شده واین جانب تلاش می کنم کاملش کنم حضور مجدد در انتخابات است؛ با این تفاوت که انتخابات را به رفراندومی علیه نظام تبدیل کنیم. وبه جای انتخاب این شخص یا آن شخص ؛ بنویسیم: جمهوری اسلامی؛ نه. یا ولایت فقیه؛نه. درشرایطی که نظام مجالی برای اعلام موضع نمی گذارد ودهان همه را بسته می خواهد؛ تنها در انتخابات است که می شود حرف زد وصدای خود را به گوش همه (و از جمله نظام) رساند. اما مساله اصلی این جاست که در حالت عادی نظام محتوای رای مردم را اعلام نمی کند و چه بسا با اکتفا به ذکر تعداد شرکت کنندگان؛ آنها را مدافع اصل نظام بپندارد ورای آنها را؛ رای به اصل نظام تفسیر کند! باید راه حلی برای این مشکل پیدا کرد. به ذهن من راهی جز برگزاری انتخابات زیر نظر سازمان ملل نمی رسد. شاید تنها در این صورت باشد که بتوانیم بدون خشونت و خونریزی از نظام رد شویم. در واقع شاید آخرین راه باقی مانده مسالمت آمیز؛ تلاش برای برگزاری انتخاباتی باشد که مردم نظر خود را در مورد اصل نظام اعلام کنند. آن ها که ادعای "علی" گونه حکومت کردن دارند؛ پس از اعلام آشکار نظر مردم؛ حتی به فرض حقانیت؛ باید صحنه را ترک کنند. چه از آقای خاتمی؛ که مظهر نداشتن "خط قرمز" و"قدرت دافعه" در امر حکومت است؛(آن دو لازمه حکومت کردن ؛ که حضرت علی (ع) داشت وحکومتش دوام نیاورد وحضرت را به شهادت رسانداما خاتمی نداشت و نه تنها هشت سال حکومتش را به پایان رساند بلکه هم چنان می تواند هشتاد سال دیگر هم حکومت کند. آن شعری که خاتمی در آستانه دور دوم انتخابش خواند به یادتان هست؟ استاده ام چو شمع؛ مترسان زآتشم؟ کاش ایشان حداقل به اندازه"بنی صدر" توان مقاومت در برابر مخالفین –حزب جمهوری اسلامی- وحفظ "خط قرمز" – پای بندی به مواضع اعلام شده - را داشت؛ چه حیف که نداشتن قدرت دافعه؛ جذابیتش را برایش دردسرساز کرد ودر نهایت آن را از او ستاند. آن اوائل خاتمی را با مصدق مقایسه می کردند؛ اما او لیاقت بنی صدر شدن را هم نداشت - که اگر داشت آن قدر "مقاومت" می کرد تا در کودتایی آشکاربرکنارش کنند- چه رسد به مصدق بودن! ) چه دیگران.
این جانب به خاطر آن که می دانم گروههای دوم خردادی همه وابسته به نظام اند وحیاتشان در گرو حیات "جمهوری اسلامی" است و از این رو به پذیرش این پیشنهاد تن نمی دهند؛ چنین راهی را "مفید" دانسته؛ اما عملی نمی بینم.در عین حال وظیفه خود می دانم که به این گروه ها هشدار دهم در صورتی که از نوشیدن این "جام زهر" خودداری کنند؛ در واقع پذیرفته اند که سرنوشت جامعه را شورش وهرج و مرج ودر نهایت "انقلاب" رقم بزند. "انقلابی" که هیچ تضمینی برای تولد "دموکراسی" به ما نمی دهد. در پایان برای شما آرزوی سلامتی و موفقیت می کنم.

 
| Permalink |

وبلاگ گروهى فانوس

دربــاره فانـــوس و فانوســيان

آیینه فانوس (رها از فیلتر)

آخرين مطالب فانوس

 

سايت هاي خبري

 

سايت هاى شخصى

 

آرشيو

تماس با ما

- هر گونه برداشت مطلب و يا نقل‌ قول از نوشته‌هاى فانوس در سايت‌ها يا وبلاگ‌هاى ديگر با ذکر مأخذ و حتى المقدور دادن لينک به مطلب مجاز خواهد بود.

- ديدگاه‌هاى فکرى نويسندگان محترم فانوس لزوماً منعکس کننده آرا گردانندگان وبلاگ گروهى فانوس نيست.

- با ارسال مقالات و نيز مشارکت در تبادل نظرها و بحث ها به پربار شدن محتواى وبلاگ خود «فانوس» يارى رسانيد. فانوس متعلق به همه علاقمندان آينده ايران است.

This page is powered by Blogger. Isn't yours?

NOQTE

بازگشت به صفحه اصلى