در حاشيه «بازگشت هاشمى رفسنجانى»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارسا صائبى
شمس الواعظين در سرمقاله روزنامه شرق ديروز طى تحليلى حمايت بلاشرط خود را از بازگشت هاشمى رفسنجانى اعلام کرد.
وقتى مبنا بر اين باشد که در فضاى سياسى ايران هر لحظه هر اتفاقى ممکن است بيافتد لذا شگفتزدگى رخت برمىبندد. اما سوالات و ابهاماتى باقى مىماند که خوب است آنها مطرح و پاسخ فراخور دريافت شود:
الف) قبل از هر چيز، دوستان اهل فن و مطبوعاتىهاى با سابقه به بنده حالى کنند که از نظر عرف روزنامه نگارى آيا ممکن است ستون سرمقاله يک روزنامه آنهم براى چنين مقاله درخور توجهى (حتى بدون ذکر عنوان «با مسووليت سردبير»، عنوان مورد علاقه خود شمس در روزنامه هاى جامعه، توس، نشاط و عصر آزادگان) به سردبيرى شناخته شده و برکنار از روزنامه دارى و سردبيرى به طور تمام و کمال تقديم شود؟ به ميمنت و مبارکى آيا نويسنده مهمان هم از اين به بعد مى تواند در يک روزنامه سرمقاله بنويسد؟ تنها کنجکاوم و سوال مى کنم.
ب) حمايت و لاحول زدن و سماع براى هاشمى، مقدارى و البته کمى بيش از مقدارى هزينه دارد. هزينه آن هم اين است که قبول کنيم لااقل پنج سال اشتباه کرده بوديم. خوب اشکال ندارد در جايى که آدم پراگماتيست ارزشگرايى مثل محمد جواد لاريجانى مى گويد «حاضريم با شيطان در قعر جهنم هم مذاکره کنيم»، چرا که نه؟! ما هم اهل گفتگو هستيم. منتها بد نيست که اين دوستانى که يکباره تازيانه خوردهاند و اسبشان گنبدى کرده است و حالا دست و بازوى هاشمى مى بوسند به ما هم حالى کنند که ماجرا چيست؟ از «جمهورى سوم» دست کشيده ايم و «دولت رفاه» هاشمى قرار است «جمهورى چهارم» برايمان درست کند؟ «آزادى بيان» و «رکن چهارم دموکراسى» به فراموشى سپرده شده و «شفافيت» به سطل بازيافت زباله پرتاب شده است؟ تنها سوال مى کنم و کنجکاوم. گيرم که گذشته هاشمى همه خوب و بهشتى بوده است و او شايسته ترين فرد براى رياست جمهورى است. اما از خرداد سال ۱۳۸۴ به بعد آيا تضمينى هست که «دولت وفاق» هاشمى به «دولت آرامش قبرستانى» تبديل نشود؟ آيا تضمينى هست که «سردار سازندگى» مربوطه دوباره کلنگ در دست به سراسر ايران سفر نکنند و چند بار يک طرح را افتتاح و چند بار آن را کليد نزنند؟ آيا تضمينى هست که چهل درصد اقتصاد رانتى ايران دست از سر مردم ما بر دارد و دوباره «سياست تعديل» و همزمان «حمايت از اقشار آسيب پذير» و «سلسله بحث هاى عدالت اجتماعى» در نماز جمعه دوباره رخ ننمايند. «حقوق بشر» پيشکش، چه تضمينى بر «شفافيت» و «پاسخگويى» هست؟ چه تضمينى هست که شلختگى و بىحالى هاشمى و در واقع نان قرض دادن هاى ايشان و باز گذاشتن دست همه براى انجام هر کار، مانع قتل هاى سياسى، بگير و ببندها و فعاليت نيروهاى به اصطلاح خودسر، توقيف ها و بازداشت هاى غير قانونى، فعاليت گروه هاى فشار و هزار و يک درد او ابتلاى ديگر گردد؟ مطبوعات چه مى شوند؟ راستى لابلاى همه اين ابهامات و سوال ها نظريه «دوگانه کردن حاکميت» و «فشار - چانه زنى» سعيد حجاريان چه ميشود؟ «اصلاحات» به کجا رفته؟ آقاى شمس الواعظين خوب است پاسخ بدهند که چگونه هاشمى که بقول خود شمس از هر دو جناح حذف شده يا تلاش هاى فراوانى براى حذف او صورت مى گيرد، قرار است «دولت وفاق» و در عين حال «دولت توسعه گرا» در داخل و «واقع گرا» در خارج تشکيل دهد؟ لطفا به ما هم چگونگى و تضمين رسيدن به اين بهشت زيبا را نشان بدهيد.