تا انتخابات
ـــــــــــــــ
آرمين راد
با كسب اجازه از دوستان براي استفاده از اين تيتر نكاتي را لازم دانستم در مورد انتخابات رياست جمهوري ايران به اطلاع برسانم. دوستان بسياري از سرمقالهي شرق به قلم شمس برآشفتهاند و من نيز در اين مورد استثنا نيستم اما فكر ميكنم يك نكتهي مهم نبايد دور از ذهن بماند و آن اين كه اگر هاشمي نباشد پس چه كسي باشد؟ تمام انتقاداتي كه نسبت به تحليل شمس مطرح ميشود حاوي ايراداتي است كه به هاشمي رفسنجاني وارد است. اما كمتر كسي گزينهي بهتري را معرفي ميكند. منظورم از گزينه لزوما شخص ديگري نيست كه بتواند از فيلتر شوراي نگهبان رد شود. منظور پاسخ به سؤال مهم چه بايد كرد است. گزينههايي كه بر دادن راي پوچ در روز انتخابات تاكيد دارند ضمانت اجرايي ندارند و شركت نكردن در انتخابات هم دردي را دوا نميكند.
در اين بين دل خوش كردن به شورشهاي خياباني كه هر از گاهي اتفاق ميافتد به علت كور بودن و عدم وجود هدف خاص عملا بيفايده است و فقط شايد بتوان كمي به حركات دانشجويي دل بست كه به تنهايي بار احزاب و اپوزيسيون را بر دوش ميكشند اما تشكيلات ندارند و كمتجربهاند.
من فكر ميكنم ملت ايران دوباره دارد اشتباه تاريخي خود را تكرار ميكند. ما همه ميدانيم چه نميخواهيم اما همچنان بر آن چه ميخواهيم اجماعي وجود ندارد. دموكراسي هم كه خواست همهي ماست بدون وجود راهكار براي رسيدن به آن فايدهاي ندارد. ما ميدانستيم كه شاه نميخواهيم ميدانستيم كه ناطق نميخواهيم ميدانيم كه هاشمي و ولايتي نميخواهيم اما واقعا چه ميخواهيم و چه كسي را داريم تا جايگزين كنيم؟
در اين زمان مهم نقش روشنفكران را بسيار مهم ميدانم و فكر ميكنم وقت آن رسيده است تا روشنفكران ايراني نقش خود را در هدايت افكار عمومي بازي كنند و اين كار جز به مدد بهرهگيري كامل از قدرت رسانهها ممكن نيست. شبكهي تلويزيوني ماهوارهاي را مجسم كنيد با اسم “صلح“، سرمايهگذاري برندهي جايزهي صلح نوبل و مديريت يك روزنامهنگار كاركشته كه رسانه را هم خوب ميشناسد. بايد به نحوي مردم را از انفعال درآورد و راهكار ارائه كرد وگرنه همه ميدانيم هاشمي را نميخواهيم.