با لشکر مورچگان نمىتوان درافتاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حسام آزاد
این مطلب را برای کسانی مانند دوستم می نویسم که از ترس نظام حاکم بر ایران حاضر به امضای فراخوان برای رفراندوم تغییر قانون اساسی نشده اند.
اگر خود را تنها نفری بدانید که این فراخوان را امضا می کند، شاید حق داشته باشيد که بترسيد. اما آیا اگر امضای پای این سند به چند ميلیون (حتی چند صد هزار) برسد، می شود با آنها کار کرد. پس بیاید امضاهاى پاى آن را ميليونی کنیم!
این دوست من از کسانی است که به شدت به خاتمی و اطرافیانش گیر می دهد که چرا هیچ کار نکرده اند. دوست عزیز! آیا فکر نمی کنی که فرزند خود تو این سوال را از تو خواهد پرسید. بابا/مامان چرا وقتی اکثریت جامعه ادای دموکراسیخواهی داشت، امضاهای این سند فقط به تعداد معدودی ختم شد؟
نکته مهم و قابل توجه این است که در صورت شکست این طرح، یک برگ برنده به برگهای ته کشیده حکومت اضافه خواهد شد. شاید عده ای بخواهند عدم برنامه ریزی از طرف برگزار کنندگان این طرح را دلیل عدم موفقیت آن بداند. اما باید به دو نکته اشاره کرد: اول اینکه این کاری است که انجام شده است، حالا باید به فکر موفقیت آن بود. دوم اینکه چقدر کارهایی قرار بود انجام شود که در همان مرحله برنامه ریزی ماندند.
اما! باید این دفعه حواس متفکران جامعه جمع باشد تا کلاهی که در سال پنجاه و هفت به سر این ملت رفت، دگرباره به اشکال مختلف رخ ننماید. شاید از همین امروز مستقل از اینکه نتیجه این درخواست به کجا می انجامد، باید به بالا بردن سطح شناخت مردم از گروه های مختلف اندیشید. گرچه در این بین شبکه های ماهواره ای و اینترنت می توانند تاثیر گذار باشند اما باید به فکر رسانه ای همه گیرتر بود. حتی باید روشی جایگزین برای امضا کردن این تومار بعد ازاین که امضا های اینترنتی به اشباع رسید یافت.
دست در دست هم دهیم به مهر / میهن خویش را کنیم آباد!