سران دو قوه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
س.ع.دشمن شناس
تا رسيدن جايزه مسابقه طنز تصويرى، ما هم براى خودمان جهت دستگرمى يک مسابقه «تدارکاتى» طنز تصويرى با حضور همه علاقمندان برگزار مى کنيم!
عکس جالب زير از روزنامه شرق به امانت برگرفته شده است. دست بچه هاى خوش ذوق شرق درد نکند. از دوستانى که علاقمندند بر اين عکس شرح بنويسند خواهشمندم که از کامنت دونى همين پست استفاده کنند. همکاران فانوس اين شرح ها را به همين پست اضافه خواهند کرد.
توضیح: عکاس این عکس ساتیار امامی؛ عکاس خبرگزاری فارس است. با تشکر از سجاد برای اشاره به این موضوع.
______________
س.ع.دشمن شناس:
حداد عادل: «مىبينى آقاى خاتمى چه بوستانى درست کرده ايم. چه مجلس آبادى، چه طرح ها و لوايحى بهبه! چه تعاملى!»
خاتمى: «دکتر جان، من خودم اينکاره ام. اما الان بيشتر نگران اين سقف هستم، بسکه شما دارى خالى مى بندى»
مسجد جامعى (رديف پشتى): «خدا را شکر کسى ديگه به مقوله فرهنگ کارى نداره، درش رو گل گرفتن رفت، من هم يک چرتى بزنم تا وقت هست، خور پف خور پف …»
_____________
ملا حسنى در کانادا:
حداد عادل: «آقای خاتمی من معمولا اون بالا میشینم. عجب جای باحالیه اون بالا. آدم احساس کروبی بودن میکنه.حالا ببین یه دقیقه ما اومدیم پائین اون باهنر چقدر چرت و پرت میگه.»
خاتمی: «مواظب باشید نماینده ها با هم چاقو کشی نکنند. ضمنا اون زیر شلواری کدوم نماینده است که بجای چفیه روی عکس مقام رهبری انداخته اند؟»
وزیر ارشاد: «این مجلس فقط براى خوردن و خوابیدن و ... خوب است. باید از فرصت استفاده کرد.»
_____________
فرهنگ مبرهن(يادداشت هاى فرهنگ):
حداد عادل: «آقا به جدت قسم ما فقط به خاطر يه تيکه نون اينقدری وارد مجلس شديم و هيچ توقع ديگهای نداريم.»
خاتمى (فکر مىکند) : «يا جدا! ببين از تو هم استفاده ابزارى مىکنند.»
نفر پشت سر زير گوش خاتمی: «آقا چلوکباب سرد شد. تشريف نمىآريد؟»
ـــــــــــــــــــــــــــــ
کيوان:
حداد عادل: «آقا اجازه بدين من اين دستم رو تقديم مقام معظم رهبر كنم تا كور شم و نبينم قنوت نصفه آقا رو! دست من و آقا نداريم كه!»
خاتمي: «اي خدا! اينا ديگه كين! فكر ميكرديم خودمون اينكاره ايم!»
ــــــــــــــــــــــــــــــ
سيد سام الدين ضيائي
حداد عادل: ببين سيد جان فقط افه بياي يه عکس دبش بگيرن ازت کافيه!نمي خواد چيزي بگي!آقا سيد علي (دشمن شناسي) خودش بلده چي به خورد ملت بده!
خاتمي:جل الخالق!بالاخره ما نفهميديم ليلي مرد بود يا زن؟کي کلنگ اين کاخ رو زد؟
حداد توي دلش:اي مارمولک! ما هم شديم ملت! يعني نشنيدي چي گفتم ،خودتو مي زني به کوچه علي چب !
ــــــــــــــــــــــــــــــ
آليوس ماکسيموس
حداد عادل: «آقا فرمودن هر کی حرف زیادی زد ؛حتی اگه پسر خود آقا باشه؛ با همین دست بزنم همچین بزنم تو گوشش که بفهمه آبادگر الکی اسمش آبادگر نیست!!»
خاتمی (به سکوی خبرنگاران پارلمانی نگاه میکند): «ایییی یادش به خیر... یه زمانی حتی کریستین امانپور هم بال بال میزد با ما مصاحبه کنهها... حالا سکو خالی شده! ایییییی روزگار...»
نماینده در گوش خاتمی: «جان سید راست میگهها خودم شاهد بودم همچین زد تو گوش یک بنده خدایی؛ طرف شنواییشو از دست داد!»
مسجد جامعی: «آخیشششش بعد از یک ناهار پارلمانی یک خواب خوب میچسسسسسسبه! خوووور پفففف »
_____________
فرهنگ مبرهن(يادداشت هاى فرهنگ):
حداد عادل: «هی ما ميگيم میخوايم رئيسجمهور بشيم هی ميگن نمیشه. اين دست بشکنه که اصلن نمک نداره.»
خاتمی: «شیشتا پشه، هفتا پشه، هشتا پشه، نمیدونم سالن به این تروتمیزی پشه از کجا اومده.»
نفر پشت: «سید قربون دستت این خودکار ما افتاده زیر صندلیت. میشه زحمتشو بکشی؟»
_____________
امير (وبلاگ پارکينگ):
حداد عادل: «ببين سيد! ببین چه جیگریه این نماینده که داره اون بالا عربی میرقصه!!! اینجا هر پنج شنبه همین برنامه اس!»
خاتمی: «خدا مرگم بده حداد! اين که همه جاش معلومه!»
نفر پشت: «عمو! با اين تريپ حال نميکنى بگم به ضرب يه لايحه نابود بشه!»
سمت راستی خاتمی: «من که مردم! يکى بياد منو جمع کنه!»
_____________
ديويد (وبلاگ خيابان شماره يازده):
خاتمى: «اين لباس زير زنونه مال کيه از پنکه سقفى آويزونه؟»
حداد عادل: «مال اين عشرته. ببين چي ساخته لامصب!»
مسجدجامعی: «استغفرالله ربى و اتوب عليک»
نفرپشتی: «آقاى خاتمى تاشما برى سوارماشين بشي من يک سربرم به بيت رهبري بزنم بيام.»
_____________
سجاد (وبلاگ يك كرمانشاهي):
مردی که در سایه قرار دارد: «می دونید قراره بشید دبیر شورای نگهبان؟!»
خاتمی: «نگو!»
حداد عادل: «ماشاالله، چه کیفیتی داره اون [...] ».
_____________
اسد الله عليمحمدي(وبلاگ بيلي و من):
خاتمی: «حدادجون خواهر عشرت شایق رو نمی بینم، به من می گی کجا نشسته؟»
حداد عادل: «اون پشته داره یکی رو اعدام می کنه.»
_____________
مهتاب (وبلاگ مهتاب):
نفر پشتى: «آقا تماس گرفتند فرمودند سريع تا آتيش منقل سرد نشده، خودتونو برسونيد. ضيافتي با حضور روساى سه قوه ميخواهيم برگزار كنيم. مراسم تار زني هم داريم!»
خاتمى: «خدايا شكرت كه ما هنوز اسماً هم كه شده رئيس قوه مجريه هستيم.»
حداد: «آقا چقده حرف ميزنيد. با يه لايحه سه فوريتي تصويبش كنيد بره، ما بعنوان رئيس قوه مقننه بريم به كارمون برسيم.»
مسجد جامعى: «منم ببريد. قول ميدم اينجوري ساكت يه گوشه بشينم!!»
_____________
على:
حداد عادل: «بهبه!! اون بالارو چه خبره ؟ کروبی رفته وسط چاچا می رقصه!!»
نفر پشتی: «ممد جون بچه ها گفتند اگه نیایی وسط حال نمیده؟!!»
خاتمی: «من گردنم خشک شده. امشب شرمندهام باشه یه شب دیگه که بچه ها بیدارند!!»
_____________
ناشناس:
نفر پشت سر (رو به خاتمی) : «قربان اون 10 تا خانمی كه خانم شائق حكم اعدامشونو دادند رو گرفتیم. پیش آقا اعترافشونو كردند، حالا میخوان پیش ِ شما اعتراف كنند».
خاتمی : «جونمی ! نوبت ِ من شد»
حداد عادل: «بابا جان این طرح كارشناسی نشده. من اعتراض دارم. آخه نسبت ِ نماینده ها رو به 10 نفر حساب كنید . این كه نمیشه ...»
مسجد جامعی: «با این اوضاع حالا حالاها نوبت ِ ما نمیشه . بهتره یه چرت بزنیم.»
_____________
قره قوروت :
حداد: «می خوای برم اون بالا با تیپا بیارمش پایین از پشت تریبون؟»
خاتمی: «نچ! یعنی نه اینکه نخوام، منظورم اینه که عمرا بتونی.»
نفر پشت سر: «سید، عیال زنگ زد گفت خواستی بیای خونه، ماست یادت نره سر راه!»
مسجد جامعی: «هزار بار گفتم خانم یا ندوز یا حداقل با نخ سفید ندوز این خشتک لامصبو!»
_____________
قره قوروت :
خاتمی: «ولی جدا لامپاش قشنگه غلامعلی!»
حداد: «تازه یه لامپم اونجاست اونو ندیدی چقد قشنگه!»
نفر پشت سر:«ببخشید سید، این شماره صندلی منه شما نشستی!»
مسجد جامعی: «بهتره یه چرت بزنم تا خوابم نبرده!...»