فرشتههاى حنيف
ـــــــــــــــــــــــــ
پارسا صائبى
ابراهيم نبوى مى گويد بايد به کسى که اعترافات آنچنانى کرده کمک کرد که سريع خود را بازسازى کند. حرفى درست است. جلوتر رفته و ميگويد دليل ندارد براى عقايدى که هر دوسال يکبار عوض مى شود سه سال زندان کشيد و اضافه مى کند که بايد کارى کرد که اين اعتراف گيرى ها بى اثر شود او مى نويسد: «به روزبه امیر ابراهیمی و شهرام رفیع زاده [نيز اميد معماريان] می گوئیم که روزهای سخت تمام شد، آنچه مجبوری بگویی بگو، مردمان تو را دوست می دارند و آزادیات را حرمت می نهند.»
سوال مهم اينجا است که اگر کسانى مانند فرشته قاضى، حنيف مزروعى و محبوبه عباسقلى زاده آرمان خواه بودند و نشکستند و جلوى اعتراف گيرى ها به شدت مقاومت کردند، تکليف آنها در دوران «بازسازى» چيست؟ آيا اين عادلانه است که براى اميد معماريان و شهرام رفيع زاده که شوى اعتراف را به خوبى اجرا کردند هورا بکشيم، در مقابل براى آرمان خواهانى که مقاومت کرده و مى کنند ساکت شويم؟ مگر اين دسته دوم احتياج به «بازسازى» ندارند؟ مگر آنها روحيه نمىخواهند؟
اگر نسخه سلامت و بهداشت روان براى بچه ها مى پيچيم، فقط به خودمان نگاه نکنيم، آرمان هنوز نمرده، در اين دوران گذار لااقل حقوق بشرى هم که نگاه کنيم، آرمان خواه بايد حداقل به اندازه آرمان نخواه مورد حمايت قرار بگيرد. مى نويسم لااقل اما زبانم به تحسين آنان باز است و چشم ها گريان و صد افسوس که نبوى و نبوى ها و نيز بچه هاى وبلاگ نويس فرشته و ديگر فرشتههاى حنيف را فراموش کردهاند.