لغتنامهي جمهوري اسلامي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرمين راد
زين پس به جمعآوري، ترجمه و معنيسازي لغات مصطلح در جمهوري اسلامي ايران خواهيم پرداخت. از تمامي عزيزان دستاندركار علم و فن كه دستي بر آتش دارند نقاضا ميشود در اين كار خطير ما را ياري دهند. اين لغتنامه قرار است با نام فرهنگ فانوس در ايالت تگزاس به چاپ ميليوني برسد:
دادستان: جلاد
مجلس شوراي اسلامي: اين نهاد بسته به اين كه دست راستيها باشد يا چپيها از اسفلالسافلين تا راس امور تغيير ميكند. عكس همين در مورد افكار عمومي صادق است.
رئيسجمهور: تداركاتچي
رئيس مجلس شوراي اسلامي: ضد تداركاتچي
رفاه اقتصادي: چماقي كه با آن بر سر تداركاتچي ميكوبند. به معناي تقسيم عادلانهي پول نفت هم آمده است.
استيضاح: تيغ (در دست زنگي مست).
دادگستري: كردگستري
مردم: گوسفند
مردمسالاري: گوسفند سالاري
مردمسالاري ديني: گوسفندسالاري ديني
تكريم ارباب رجوع: تكريم گوسفندان
خدمتگذاري به مردم: پروار كردن گوسفندان
زندان: دروازهي محبوبيت
زنداني سياسي: قهرمان
قوهي قضاييه: ويرانهاي كه هرگز آباد نميشود.
حفاظت اطلاعات قوهي قضاييه: بخشي كه وظيفه دارد اجازه ندهد ويرانه هرگز آباد شود.
قاضي مرتضوي: زنگي مستي كه به ريش همه ميخندد. دروغگوي فراموشكار نيز آورده شده است.
وزارت اطلاعات: خلافكاري كه توبه كرده است.
قتلهاي زنجيرهاي: قتلهاي زنجيرهاي سياسي
قتلهاي زنجيرهاي كرمان: چراغ سبزي براي قتلهاي زنجيرهاي ساير مراكز استانها
سعيد: جنايتكار. در موارد نادري از انواع ديگر نيز مشاهده شده. مثل نوع حجاريان. البته نسل اين گونه موارد نادر رو به انقراض است.
خاتمي: پاياني. انتهايي. آخري. خاتمي. چند سال پيش به معناي شيء گرانبها و خاتم انگشتر نيز به كار ميرفت.
صدا و سيما: جعبهي آموزش رياكاري و دروغگويي
ضرغامي: همان لاريجاني سابق است.
انتخابات رياستجمهوري: انتصابات تداركاتچي
ميزان: راي گوسفندان
شوراي نگهبان: 12 نفر با مجموع IQ برابر با 200
الهام: ... (به دليل بيتربيتي بودن حذف گرديد)
جنتي: دوزخي
نهضت نرمافزاري: نهضت ترويج لمپنيسم و علمستيزي
تهاجم فرهنگي: محبوبالقلوب