صداقت خاتمی؟
ـــــــــــــــــــــــــ
سام الدین ضیائی
ساختاری که قرار بود یاران آیت الله خمینی برای نظام جمهوری اسلامی در قانون اساسی در نظر گیرند، نظامی مبتنی بر «جمهوریت» بود که به تعبیر وی مانند جمهوری های همه جای دنیا مىمانست. بنیانگذار جمهوری اسلامی در مصاحبه با نشریه لوموند چاپ پاریس گفته بود:
«این که ما جمهوری اسلامی مىگوییم برای این است که همه شرایط منتخب و همه احکامی که در ایران جاری می شود، اینها بر اسلام متکی است، لکن انتخاب با ملت است و طرز جمهوری هم همان جمهوری است که همه جا هست.»
این نظام باید نظامی می شد ناشی از ملت و در خدمت ملت. آقای خمینی در نخستین سخنرانی خود در بهشت زهرا گفته بود:
«ما می خواهیم نظام محفوظ باشد. لکن نظام ناشی از ملت در خدمت ملت، نه نظامی که دیگران سرپرستی اش کنند و دیگران به آن فرمان بدهند.»
این نظام قرار بود نظامی دموکراتیک به معنای واقعی کلمه باشد. رهبر انقلاب در مصاحبه ای در پاریس اینچنین وعده داده بود:
«دولت اسلامی ، یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است.»
این نظام می خواست متکی بر اعلامیه جهانی حقوق بشر باشد. آیت الله در ماههای نخست انقلاب گفته بود:
«شما خودتان به حسب حقوق بشر، خود شما باید بر مقدرات خودتان حکومت کنید.»
وی که در میان جمعی از هم لباسان خود سخن می گفت، تاکید کرده بود:
«بر مقدرات آن هایی که نیامدند هم نمی باید شما دخالت کنید، حقی نیست برایتان.»
قانون اساسی جمهوری اسلامى ــ با همه کاستی ها ــ بر اساس همان وعده های نخستین روزهای انقلاب، حق حاکمیت را پس از خدا، از آن مردم دانسته است و بر اساس همین قانون، رئیس جمهوری در پیشگاه قرآن و در برابر ملت به خداوند سوگند یاد می کند از حقوقی که قانون اساسی برای ملت شناخته است، حمایت کند.
از این رو، به نظر می رسد آن گاه که «حق حاکمیت» از آن مردم است و رئیس جمهور موظف به حمایت از آن، این استدلال که رئیس جمهوری به نفع «نظام»، از حمایت از «ملت» عقب نشینی کرده باشد، نادرست است. نظامی که به گفته امامش باید ناشی از ملت و در خدمت ملت باشد و بر اساس قانون اساسی اش از آن ملت است و هیچ کس نمی تواند آن را از ملت سلب کند و یا در خدمت منافع فرد یا گروه خاصی قرار دهد.
بررسی صداقت در گفتار آیت الله خمینی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و مقایسه آن با پس از استقرار جمهوری اسلامى، زمان و فضایی دیگر می طلبد. اما به راستی «خاتمی » چگونه خواهد توانست صداقت در گفتارش را ثابت کند؟ یا باید پذیرفت که در گفته هایش صادق بوده که دوست داریم اینچنین باشد و در این صورت باید به حکم قانون اساسی و پیروی از مقتدایش به خواسته «ملتى» که «نظام» ناشی از او و متعلق به اوست پاسخ مناسب دهد و در کم ترین اقدام، در برقرارى «رفراندوم» بکوشد و گرنه با استعفا و افشاى قدرت مطلق در جهت برقرارى شرایط رفراندوم، با مردم همراه شود و یا باید در صداقتش شک کرد! چنین مباد!