نامه سرگشاده به سرگشاده نويسان!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سام الدين ضيائی
تجربه نامه نويسی به حاکمان در دو سو از نوع اصلاح طلب و انحصار گرش، نشان از بيهوده بودن و نتيجه عکس دادن دارد و به نظر می رسد تمام راههای قانونی اعتراض در داخل ايران مسدود است و اقدام قانونی در اين کشور معنای خود را از دست داده است! با نامه های سرگشاده و نگشاده به ديگرانی مثل رئيس جمهوری منتخب به کجا رسيديم که حالا داريم نامه نگاری به رهبرغير قانونی و ديگر جيرهخواران فقيهان مدعی ولايتمطلقه را باب میکنيم که نتيجه عکس دادنش محتملتر است.به ويژه در شرايط بحرانی و خطرناکی که دوستان وبلاگ نويس داخل ايران با آن در حال دست و پنجه نرم کردند و قاضی مرتضوی هر دم بر تهديدات و اقداماتش میافزايد!
به ويژه نگارنده به شدت نگران وضعيت دوست گرانقدر «اميد معماريان» است که تارنويسیاش را هم با شجاعتی ستودنی دوباره آغاز کرده است.بهنظرمیرسد دوستان وبلاگ نويس، به ويژه ما که دور از وطن، نامههای سر گشاده مینويسيم بايد وسواس بيشتری در باره چنين اقداماتی داشته و به آن سوی آبها نيز بيانديشيم که شلاق و تيغ در دست جلادان خناسی است که نامه و قانون نمیشناسند و هر لحظه در کمين عزيزانمانند تا به بهانهای به صلابهشان کشند و نمايشی ديگر بيافرينند که بيش از هر زيانی، نگارنده نگران آثار مخرب روحی آن بر دوستان در بند، از نوع معترف و غير معترف و ... است .
به عنوان راه حلی عاقلانه و بیخطرتر برای دوستان داخل ايران، نامهنگاری به سازمانهای بينالمللی که پيش از اين نيز مرسوم بوده و برخی دوستان نيز خواستار آن شدهاند، قابليت بيشتری خواهد داشت و تاثيرگذارتر خواهد بود و کمخطرتر اگر عمومی شود.