انديشه را نمیتوان پاستوريزه کرد!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سيد سام الدين ضيائی
انديشه در مرحله زايش و توليد، تقسيم و تضييق بردار نيست و شايد اگر چيزی را نمیتوان پاستوريزه و سوسياليزه کرد انديشه باشد.هيچکس را نمیتوان وادار کرد که به اندازه جيرهاش فکر کند. ماهيت و خاصيت انديشه چنين است و کسی اين ويژگی را به آن نداده است. انديشه ــچه بخواهند و چه نخواهند ــ توليد میشود. اما آن چه میتوان کرد، دخالت در مرحله توزيع و مصرف آن است. آن هم مبتنی بر آگاهی از چگونگی توليد انديشه و رعايت قواعد.
تصرف در مرحله توزيع و مصرف انديشه چيزی جز مقابله انديشمندانه با آن،يعنی «نقد» نيست. چرا که انديشه جز با انديشه تحديد نمیشود و اين نقادی هم جز در سايه آزادی انديشه ممکن نيست و فراموش نکنيم که انديشه جز به مدد نقد رشد نمیکند. نقد انديشه نيز يک نقد دستوری و رسمی نيست، يعنی نمیتوان کسانی را مامور کرد که بنشينند و قبل از آن که انديشه به مرحله توزيع و مصرف برسد، راست و دروغش را بسنجند و خود ببرند و بدوزند و بعد راهی بازار انديشه اش کنند.
انديشه امری اجتماعی است و تا به ميان جمع نرود قابل نقد نيست. چرا که رامشدنی نيست. آنان هم که گمانکردهاند میتوانند انديشه آدميان را همچون يک ميمون دست آموز و اسب فرمانبردار در اختيار گيرند و بر آن فرمان رانند که چنين باش و چنان مباش، دين را چنين بشناس و دنيا را چنان نشان ده، کاری نشدنی در پيش گرفته اند.انديشه ديگران مزرع شخصی آنان نيست که هر چه خواستند ــ به زور ــ در آن بکارند و هر چه خواستند درو کنند. هيچ قدرتی نمی تواند فرمان بر رويش و زايش انديشهای خاص دهد. تحريم انديشه نيز هرگز به خفه و خفی شدن انديشههای ديگر نخواهد انجاميد. بلکه فقط به محروميت و فقر انديشهگی تحريمکنندگان و بازدارندگان خواهد انجاميد.
در اين ميان آن چه مهم است در حرکت بودن کاروان انديشه و در جريان بودن جويبار انديشهگی است و نريختن قيمتی در انديشه در پای جاهلان.چه، اين زيباترين نعمت خداوند نبايد در راه زشتترين اهداف تقسيم و تضييع شود،تا از برکت پارهپارگی آن جاهلان سرور شوند و عاقلان سر در گليم کشند!
اين سخن وآواز از انديشه خاست
تو ندانی بحر انديشه کجاست
ليک چون موج سخن ديدی لطيف
بحر آن دانی که باشد هم شريف
فکر ما تيری است از هو در هوا
در هوا کی يايد آيد تا خدا
طالب اين سر اگر علامه ايست
نک حسامالدين که سامی نامه ايست!*
*دفتر اول مثنوی معنوی مولوی