كدام نامزد سر سفره عقد ریاست جمهوری خواهد نشست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقطه ته خط
عجیب است كه هنوز خیلیها از هاشمی رفسنجانی بهعنوان شانس اول ریاست جمهوری نام میبرند. هاشمی رفسنجانی تمام شده است. هاشمی رفسنجانی حتی در دوره قبل انتخابات شورای شهر تهران نتوانست برش داشته باشد. تمام هیاهو و جنجالهای سردار سازندگی مربوط به دوره خودش بود كه آن دوره نیز تمام شد. او با تمام قدرت تبلیغی و تاثیرگذاری كه دارد ظرفیت تبلیغاتی و لزوم تاریخی مورد قبول برای گزینش مجدد را ندارد. در «گورستان فیلها» یا مجمع تشخیص مصلحت نظام شاید برش و توانایی بسیار داشته باشد اما دورهی تاریخی او برای مسؤولیتهای اجرایی به پایان رسیده و برخلاف تبلیغات و شهرت سیاسیاش كمتر مورد اقبال است.
سایت بازتاب در یك نظرسنجی كه انحرافی به نظر میرسد روی این نكته تاكید كرده است و ماحصل نظرسنجی را رفسنجانی و معین اعلام نموده و همهی افكار را متوجه آنان كرده است. اما میان همهی این كاندیداها یك گزینه نادیده گرفته شده. گزینهای كه كمتر نقد شده و كمتر در مركز توجهات و هیاهوهای مرسوم بوده است. گزینه مورد نظر شاید در حال حاضر عجیب به نظر بیاید ولی وقتی حركات و رفتار سیاسی او را در سالهای اخیر زیر نظر بگیریم و بررسی كنیم به كسی جز محسن رضایی (مالك خود سایت بازتاب!) نمیرسیم.
محسن رضایی عضو مجمع تشخیص مصلح نظام و فرمانده سابق سپاه پاسداران. او معمار و طراح انقلاب است و شاید یكی از معدود «سیاستمدار»ان فعلی در ایران كه با وجود اصولگرایی خودش را جناح راست نمیداند. محسن رضایی فرد باهوشی است كه سالها از بحرانهای مختلف بدون این كه كوچكترین خدشه تبلیغی به او وارد آید بیرون آمده و این عجیب و رمزآلود است. میتوان تصور كرد كه او چگونه در طول این سالها تمام حركات را با زیركی زیر نظر داشته و برای رسیدن به ریاستجمهوری برنامهریزی كرده. او قدرت و نفوذ بسیاری در سطح دولت به ویژه نیروهای نظامی دارد. دولت هم كه از نظر نفوس و جمعیت الا ماشاالله بزرگتر از ملت است. محسن رضایی برخلاف بسیاری از كاندیداها و حتی رفسنجانی توانسته خود را در طول این سالها از گزند انتقادها و نیش مطبوعات حفظ كند. تنها یك بار خردهانتقاداتی نسبت به وضعیت پسرش شد كه اخیراً در نشستی خود در مورد آن گفت و دیگر هیچ انتقاد چشمگیری از او یا نسبت به عملكردش در سالهای اخیر در مطبوعات و رسانههای مختلف داخلی دیده نمیشود. او یك استراتژیست و مذاكرهكننده قهار است و احتمالاً با توجه به این سوابق، برنامههای آشكار و پنهانی بسیاری برای تبلیغات خواهد داشت.
در مورد افراد مشهور دیگر هم مانند لاریجانی، ولایتی و غیره كه نامقبولتر از اینها هستند و رویشان نمیشود حساب كرد یعنی حتی كاریزمای مورد لزوم را ندارند. توكلی هم احتمالاً با چیزی شبیه «دولت پاك، ملت پاك» مثل گذشته رایشكن و راینیار خواهد بود! مابقی هم كه هنرورند! در این میانه دكتر معین ظاهراً تنها كاندیدای اصلاح طلبان است. روی رای فرهنگیان میتواند حساب كند ولی خب، نه خاتمی واسلاو هاول بود و نه ایران چكسلواكی! مردم ما هم سالها هزینه میكنند و یك نفر را بزرگ میكنند و از او حمایت میكنند و بعد دست آخر رهایش میكنند! واقعیت این است كه هزینهی اصلاحات از جان و جیب مردم ایران پرداخت شد نه چند نفر تئوریسین احزاب دوم خردادی. هزینهای كه نتوانستیم و نخواستیم ادامه بدهیم. واقعیت دیگر هم این است كه لایهی اكثریت جامعهی ما معین را نمیشناسند و به جای شعارهای اشباع شدهی اصلاحات منتظر یك چیز تازهترند تا تهییج شوند. (یك چیز بیربط: توجه كردهاید كه در ماههای اخیر از آن «بحران»های هر چند روز یكبار خبری نیست!؟).
با این تفاصیل باز هم نمیتوان حكم قطعی داد كه كدام نامزد سر سفره ی عقد ریاست جمهوری خواهد نشست. چون در بسیاری موارد ثابت شده افكار عمومی (یا بهتر است بگوییم احساسات عمومی!) ایرانیان در دقیقهی نود با ایجاد «موج» و تب فراگیر، عوض خواهد شد. فعلاً حساب روی احتمالات است و این كه كدام نامزد از این دایرهی «احتمالات» و واریتگی افكار بتواند بیرون بیاید و خودش را بالا بكشد. باز مثل گذشته عدهای تبلیغات میكنند و عدهای تحریم میكنند و عدهای رای میدهند و عدای رای نمیدهند و باز هم انتخابات برگزار میشود و باز هم یكی انتخاب میشود و باز هم تب انتخابات میخوابد و باید دوباره همگی خودشان را با تفكر جدید سیاسی و تغییرات مدیریت «وفق» دهند!