معرفى فيلم 3
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آليوس ماکسيموس
بعد از وقفهای طولانی قسمت سوم معرفی فیلم را پست میکنم؛ سعی خواهم کرد از این به بعد بطور منظمتر اینکار را ادامه دهم:
تروی (Troy) با شرکت براد پیت، اورلاندو بروم و دیان کروگر محصول 2004 داستان معروف عشقی است که به نابودی یک ملت انجامید! ساخت دوبارهای از افسانه اسب ترویا. فیلم صحنهها و جلوههای تصویری زیبا؛ کارگردانی خوب و موسیقی قوی و تاثیر گذاری دارد. فیلم به بررسی دقیقتر قهرمانان واقعی این جنگ یعنی آشیل (براد پیت) از سپاه یونان و هکتور (اریک بانا) از سپاه تروی و روابط احساسی آنها و چگونگی فرماندهی آنها؛ علاوه بر داستان اصلی میپردازد که این موضوع جذابیتی به فیلم میدهد. ولی در مجموع به نظر من در بین فیلمهای تاریخی؛ این فیلم آنچنان که باید تاثیر گذار نیست و شاید مهمترین نقطه ضعف فیلم این است که اکثر مخاطبین داستان آنرا از ابتدا میدانند! هنگامی که این فیلم را دیدم چیزی که به خاطرم آمد فیلم کارتنی بود از ماجرای اسب ترویا که وقتی کودک بودیم در تلویزیون دیدم: هر چه فکر کردم در آن کارتون هلن (دختر زیبایی که عشق او با شاهزاده پاریس علت اولیه شروع جنگ است) اصلا وجود نداشت!
روز بعد از فردا (The day After Tomorrow) محصول 2004 فیلمی است تخیلی راجع به عواقب صنعتی شدن بدون توجه به محیط زیست؛ داستان فردایی که احتمال وقوع دارد؛ پدیده گلخانهای و گرم شدن زمین باعث شکلگیری بارانهای سیلآسا؛ تگرگ و در نهایت بروز عصر یخبندان دیگری میشود. قهرمان اصلی داستان دانشمندی است که در این زمینه نظریهای دارد و خود و خانوادهاش در متن تمام وقایع درگیر میشوند. افکت تصویری بسیار خوب فیلم را بسیار واقعی کرده. از نکاتی در کنار داستان اصلی فیلم جالب است؛ صحنههایی از مرز مکزیک و آمریکا در زمان وقوع فاجعه و سخنان رییسجمهور آمریکا است.
قسمت دوم فیلم کارتونی شرک
(Shreck) همانند قسمت اول مملو از نوآوری است. زوج تازه ازدواج کرده پس از گذراندن ماه عسل (که یکی از جالبترین قسمتهای فیلم است) و برگشت به خانه از طرف پدر و مادر پرنسس فیونا دعوتنامهای برای سفر به کشور دوردست آنها دریافت کردهاند و با اصرار پرنسس فیونا قصد سفر میکنند. ماجرای اصلی فیلم از برخورد شاه و ملکه با شرک شروع میشود. مانند قسمت اول فیلم مملو از نوآوری است و در قسمتهای زیادی از فیلم با دیگر فیلمهای روز شوخیهایی ریز و ظریف میشود (مشابه صحنه مبارزه پرنسس در قسمت اول به سبک ماتریکس). از نقطه قوتهای فیلم بازیگرهای آن (صدای بازیگران) است: مایک مایرز (شرک)؛ ادی مورفی (الاغ)؛ کامرون دیاز (پرنسس فیونا)؛ آنتونیو باندراس (گربه چکمه پوش) و جنیفر ساندرز (Fairy Godmother) و ... است. موزیک متن بسیار زیبا و مناسب با صحنهها که در چند مورد مثل قسمت اول توسط بازیگران اجرا شده نیز فیلم را زیباتر کرده! به دوستانی که تاکنون شرک را ندیدهاند توصیه میکنم که حتما هر دو قسمت را ببینند.
فیلم هیت (Heat) محصول 1995 با بازی آل پاچینو و رابرت دنیرو و کارگردانی مایکی مان؛ در اصل اولین رویارویی دو غول بازیگری است! یکی در نقش یک تبهکار نابغه و احساساتی (رابرت دنیرو) و دیگری در نقش یک پلیس مجرب (آل پاچینو). فیلمنامه قوی؛ دیالوگها و مونولوگهای فوقالعاده زیبا و بازی قابل تحسین هر دو قهرمان از هیت فیلمی به یاد ماندنی ساخته. این دو در تمام مدت فیلم فقط در دو صحنه با هم رودررو میشوند؛ که شاید این دو صحنه و مخصوصا روبرویی نهایی آنها اوج فیلم است؛ احترامی که این دو شخصیت برای یکدیگر قایل هستند و زندگی خصوصی این دو شخصیت بسیار جالب است. دو دیالوگ زیبا از فیلم:
Eady: You travel a lot?
Neil McCauley (Robert Deniro): Yeah.
Eady: Does it make you lonely?
Neil McCauley (Robert Deniro): I am alone, I'm not lonely.
Vincent Hanna (Al Pacino): So you never wanted a normal life?
Neil McCauley (Robert Deniro): What the fuck is that? Barbeques and ballgames?
قسمت دوم معرفی فیلم