خرد کردن استخوان دموکراسی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سام الدين ضيائی
بخش پيشين ـ ۱ :ظهور فاشيسم در اروپا
۲:فاشيسم اسلامی فقيهان
در جمهوری اسلامی ايران نيز فاشيسم به طرز تفکری متعلق است که از دموکراسی وحشت دارد. تحليلهای اجتماعی و سياسی هنوز هم حکايت از آن دارد که شدت راديکاليسم اسلامی فاشيستی و هواداری از عشق ورزی ها و مريدپروریها و تشديد نفرت نسبت به مخالفان، لاجرم با شدت دموکراسی خواهی رابطه مستقيم دارد. چنان که هر چه جامعه به دموکراسی نزديکتر شود، واکنش اين بازندگان خشن تر از ييش رخ مینمايد.
راديکاليسم فاشيستی تبليغ میکند که جامعه نوين رو به پوسيدگی است و بايد به ارزشهای قديم ــ با تعبير و تعريف های خاص خودشان ــ بازگشت.تصوير شگفتانگيز و متناقضی که اين مدعيان دروغين ارزشها عرضه میکنند، تصوير يک نهضت انقلابی تودهگرا ــ به زعم خودشان ــ است که ــ در واقع ــ هدفهای ضداصلاحی دارد.
از مشخصات روشن ايدئولوژی فاشيسم فقاهتی در جمهوری اسلامی نيز اين است که با فريب، افراد را حول نفرت ــ نه پيرامون عشق ــ جمع کنند و اگر کسی گمان برد که هر نوع انديشه ديگر برای آدميان تعالی به ارمغان میآورد،خطا کرده است و مستوجب اشد مجازات به اصطلاح اسلامی است.
عمله فاشيسم فقاهتی در حکومت اسلامی که حول ولايت فقها متحد می شوند، عاشق «نفرت»اند، چرا که از ديدگاه آنان، همه دشمناند و نفرتانگيز و اصلا اگر اين دشمنان ــ که گاه موهوم و ساختگیاند ــ در کار نباشند تا نفرت برانگيزند، عشق ناهنجار افراطیشان نسبت به مراد دروغينی که برايش دعوی ولايت مطلق خدايی دارند، بیمعنی خواهد بود.
فاشيسم اسلامی در عصر خرد نيز، برای خردورزی پشيزی ارزش قايل نيست و برتر از همه «عقل» را نه پای عشق که در واقع در پای نفرت قربانی میکند. عشق مسبوق به نفرت! و عشقی که مسبوق به نفرت باشد، بيش از آن که دوست را بشناسد، دشمن میشناسد و پيش از آن که دوست بيابد دشمن مییابد!
پس از انقلاب اسلامی در ايران، نظريه فاشيسم هرگز به تمامی معنا اجازه ظهور نيافت و قرار بر اين بود که پرونده آن در همان ابتدا به طور کامل بسته شود. برگشت ناپذيری «جمهوريت» با رای قاطع مردم به اثبات رسيد و پس ار دوم خرداد نيز، با «نه» به استبداد و «آري» به «دموکراسي»،شتاب بيشتری گرفت. اما فقيهان فاشيست ــ هم آنان که استاد فن گيجکردن مردماند ــ در گمخانه ای از تنفر و فريب، «جمهوريت» را منحرف، «پارلمانتاريسم» را منهدم و استخوان «دموکراسي» را خرد کردند! و اين يعنی فاشيسم!